۴ پاسخ

سلام شوهرمن سه شنبه عمل لیزیک انجام داد بعد تعریف میکرد میگفت واسه عمل اب مروارید و... میومدن اکثرا بیهوش میکرد دکتر
چون نمیتونن چشمو باز نگه دارن و چون بیدارن خیلی اذیت میشن
دکترم هی تذکر باید بده

اصولا الان لیزر میکنن ۱۰ دقیقه طول میکشه
برای پسرم که ۴ سالش بود با روش عمل بود که حدود ۲ ساعت طول کشید بعدش حدود ۲ ساعت نباید چیزی بخوره وبعد آبمیوه میدن بخوره ومرخص وحدود یکماه بعد هم رفت اتاق عمل برای کشیدن بخیه که ده دقیه طول کشید ودوساعت بعد مرخص
برای بعداز عمل تا یکهفته سرشو پایین نیاره وکارسنگین نکنه ومرتب قطرهارو باید سرساعت بریزه تو چشم که خیلی خیلی مهمه

مادرشوهر من یک ماه پیش یه چسمشو عمل کرد دوهفته پیش هم چشم دیگه شو عمل کرد
بیهوشی کامل نبوده عمل سختی هم نبود فقط روز اول یکم سوزش چشم داشت بعدشم مراقبت های بعد عمل رو انجام داد الانم اوکیه

سلام اکثر بیهوشی ها متخص افرادی هست که مضطرب هستند و بیهوشی داخل وریدی هست
مثل بیهوشی ام ای آر کودکان که داخل رگشون دارو وارد میشه چند دقیقه میخوابند کار انجام میدن و به راحتی بیدار میشن...
اسم بیهوشی ترسناکه... وگرنه با پیشرفت علم نباید استرس داشت...
پسر من از اول تولدش تا حالا ۶ الی ۷ بار بیهوشی کوچیک و بزرگ داشته

سوال های مرتبط

مامان آرین و الینا مامان آرین و الینا ۵ سالگی
دخترا میگم ما همسایه عمه شوهرم هستیم یعنی اون مستاجر خونه پدرش شده دو ساله دختری داره ک از صبح تا شب دم در حیاط میشینه بعد ما تا در باز میکنیم بریم جایی یا پسرم ببرم پیش دبستانی یا بریم بیاریم این همش دم در پسرم میبینن سریع میرن پیش هم اون مییاد این می‌رفت خیلی اذییت میشدم و دخترم دست بزن داره یعنی یادش دادن باید بزنی فقط ک زور دار باشی بعد مادرش خیلی خیلی وسواسی هست دختر شوهرش رو از خونه پرت داده بیرون فرستاده پیش مادره شوهره کلی جریان دارن بعد ما گیر افتادیم نمیدونیم چ‌کار کنیم پسرم پیش دخترش نره یعنی امتحان کردیم وقتی خونه نیستن ی روز یعنی دم در نیستش پسرم صاف می‌ره مییاد حتی تو کوچه هم بازی می‌کنه با بقیه بچه جلو خونسونم نمیره فقط این ک دم دره بدو میکنن برا هم،بعد امروز تو کوچه با چوب زده رو پا پسرم بهش گفتم دعوا کنی نمیزارم پیش هم بازی کنید این سری تکرار کنی خودم میزنمت ک بترسه دعوا کنه مامانش اومد دم در بهش گفتن اینجوری کرده بهش تذکر بده و اینا دیدم مثل زنبور ک از کندو بزنه بیرون ب وز وز افتاد ک پسرت نیاد پیش دخترم اگه دخترم میزنع میزنمش ب خدا قسم ب قرآن یه بار دیگه بیاد یا پانیذ میکشم یا پسره تو رو حالا انگار پسر خوبیه ک اینجوری میگی اینقدر شیطونه و فلانه ،کاا تو سلیطگی طرف نداره،حالا من موندم چ کنم پولم نداریم ی جا دیگه بگیریم حالا شاید ی روز باز از پیش دبستانی آوردم این دم در برن پیش هم جدا نمیش چ کار کنم ب نظرتون راه حل دارین چجوری برخورد کنم با اینا؟؟,پارسالم همین داستان داشتیم دو ساله عاصی شدیم ب خدا