۶ پاسخ

منم اویل ک ب دنیا اومده بود همین شکلی بود الان نه خودمو جم جور کردم صبح زود پا میشم خونمو تمیز میکنم ظرف باش اونارو میشورم ناهار میزارم ب خودم میرسم همین امروز کل خونرو جارو برقی زدم از شب ظرفامون مونده بود رفته بودم ی جایی مونده بود البته شستم ناهارو پختم

دقیقا منم دردش اینجاس که شوهرمم درک نداره صبا میگم نیم ساعت بازی کن باهاش من بخابم انگار نه انگار

عزیزم باید برنامه ریزی بکنی

هممون مثل همیم فکر نکن فقط تو اینجوری خیلیم طبیعیه چون بچه واقعا بیشتره وقت ادمو میکیره و دیگه جونی نمیمونه ک‌به خودت برسی

از همه بدتر شوهرمه همش ایراد میگیره

آره واقعا خونه بهم ریخته خودمم شلخته انگار آرامش قبلو ندارم خوابم میاد برق رفتع کلی کار دارم😑

سوال های مرتبط