بعداز ظهر همون روز با یه عالمه شک و تردید و البته امیدی که خیلیم میترسیدم‌واهی باشه،رفتم پیش مامانم.

اول یکم طفره رفتم و شروع کردم حرف زدن و کشوندن بحث به احساس بیحالی و خستگی و ضعف
تا اینکه گفتم مامام من حس میکنم نافم افتاده.شما کسی رو نمیشناسین که برام چک کنه ببینه افتاده یا نه؟
و گفتم میخوام حتما قدیمی و کاربلد باشه

چون میترسیدم خودمو دست هرکسی بسپارم.باید از کارش مطمئن میبودم.

مامانم یکم فکر کردن و گفتن نه!

اما برام یراغ میگیرن از دوست و آشنا.اول مخافت کردم گفتم نمیخوام کسی بدونه..چون من با وجود تمام سختی این راه،تمام سعیم بر این بود که کسی ندونه بچه میخوایم و نمیشه.

اون شب از خونه مامانم برگشتم و دیگه پیگیر نشدم؛اسنقدر خسته بودم و فکر کرده بودم که تا سر رسید به بالش نفهمیدم چطور خوابم برد.

فرداش وقتی رفتم سرکار همش تو فکر این قضیه بودم

با خودم میگفتم اگه واقعا مشکل فقط همین باشه چی؟!

یعنی کن این همه سعی و تلاش کردم و خون دل هوردم و راز و نیاز کردم،مشکلم فقط همین بوده؟!

بعد خودم به خودم جواب دادم
گفتم شاید افتادن این فکر توی سرم جواب اون همه عجز و ناله بوده...اصلا شاید مشکلت این نباشه،فعلا بهش فکر نکن.

اونروز کارم تموم شد و برگشتم خونه...


ادامه در تاپیک بعدی

#فرزند پروری
#ناباروری
#نا باروری
#فتق ناف
#افتادن ناف
#بارداری
#بارور
ی

۱ پاسخ

....

سوال های مرتبط

مامان قند مامان مامان قند مامان هفته چهارم بارداری
مامانم گفتن که چیز خاصی نبود
نافش افتاده بود!!!!!
وقتی جا انداخت بلافاصله باردار شد

من از بچگی شنیده بودم که فلانی رفت نافشو جا انداخت باردار شد
اما خب اصلا به این چیزا اعتقادی نداشتم
میگفتم تکه چیزی بود دکتر تا حالا فهمیده بود
چون من برای مراقبت های پیش از بارداری چند وقتی بود که تحت نظر متخصص بودم.
اما دکترم هیچوقت احتمال این مسئله رو عنوان نکرده بود.

تا ایم فکر به سرم زدم همونجا شروع کردم به سرچ کردن.

علائم افتادگی ناف

توی اینترنت نوشته بود همون فتق نافه...حالا نمیدونم درست بود با نه.
اما درکل میشد حالتی که ناف بنا به دلایلی از جای اصلی خودش حرکت میکنه، یعنی اگه با شکم خالی چیز ینگین جابجا کنی یا یهو خیلی شدید بترسی یا هول کنی،ممکنه نافت از جا دربره.
علائمش هم این بود که وقتی دراز میکشی و دست میذاری اطراف ناف ،نبض ناف اطراف ناف میزد نه روی خود ناف،یبوست،سندروم‌روده تحریک پذیر و مشکلات گوارشی،بیحالی و ضعف و غش در مواردی و....

و من تمام این علائم رو داشتم.

وقتی اومدم خونه چک کردم و حس کردم مبض نافم داره سمت چپ شکم در نزدیکی ناف میزنه.

اما بازم مقاومت داشتم
که اگه چیزی بود،خب حتما دکترم میفهمید...

اما به خودم گفتم ایرادی که نداره
برو پیش یه نفر چک کنه.
شاید اصلا نیفتاده باشه.


ادامه در تاپیک بعدی

#نا باروری
#ناباروری
#بارداری
#باروری
#فرزند پروری
#فتق ناف
#جا انداختن ناف
مامان قند مامان مامان قند مامان هفته چهارم بارداری
یه آبجوش نبات خوردم و حس کردم معدم داره برعکس میشه...این حالت تهوع هم اضافه شد به علائم دیگم.و تا آخر شب و موقع خواب بودش...اینم گذاشتم به حساب سردی.چون ظهرش ماهی خورده بودم..با این وجود که من کلا طبعم گرمه و هیچوقت اینجوری سردیم نمیکنه...اما اینقدر بی بی چک منفی حالم رو گرفته بود که اصلا نمیخواستم بپذیرم که به بارداری امیدوار بشم و دوباره بخوره تو برجکم.
از اون روز من هرروز بعداز ظهر تا شب این حالت تهوع رو داشتم.تا یه شب که تیر خلاص زده شد.
(این قسمتش رو با عرض پوزش فراوان مینویسم)
حدود یک ربع بعداز اینکه از سرویس بهداشتی اومدم ، یه حس پر بودن شدید مثانه، مثل وقتی بعضی از صبحا از خواب از شدت این حس دستشویی از خواب بیدار میشیم،گرفتم.
وقتی رفتم سرویس بهداشتی ، بشدت مثانم و مجاریم سوخت و دردش ادامه دار بود.
من بارز ترین علامت بارداریم همینه.
یعنی بار قبل که باردار شده بودم هم دقیقا همین اتفاق برام افتاد و من فکر کردم عونت ادراری دارم،چون اون موقع بارداری اول ود و اصلا نمسدوستم یکی از علائم بارداری همینه.

خدا میدونه که چقدر از این درد خوشحال شده بود😂
انگار یه امیدواری خیلی پررنگ و پرنور اومد نشست تو قلبم.

هنوز یه دونه از بی بی چکام رو داشتم.
با یه عالمه امیدواری اون شب خوابیدم تا صبح که برم دوباره بی بی چک بزنم.

ادامه در تاپیک بعدی
#نا باروری
#نازایی
#بارداری
#باروری
مامان آینده مامان آینده قصد بارداری