۷ پاسخ

من دستگاه رو کنار رختخابم گذاشته بودم هی چرت میزدم و اونم نق میزد زود بیدار میشدم تند تند شیر میدادم ک بیاد بیرون از بدنش

اره من‌نمیخوابیدم

من نمیخوابیدم
شیفتی با خواهر و مامانم بیدار میموندیم
چون چشم بندش گاهی میومد پایین میترسیدم بره رو بینیش نتونه نفس بکشه

بیدار میموندم میترسیدم چشم بندشو دربیاره

من میخوابیدم، ۲ ساعت یبار شیر میدادم بهش
فقط چک کم چشم بندش سفت باشه، تکون نخوره راحت

عزیزم آخه آدم خودشم بخواد یا خسته باشه نگرانی و ناراحتی نمیذاره بخوابه که
ایشالا زودتر تموم میشه

ن بیدار نباش هر دوساعت بش شیر بده فقط

سوال های مرتبط

مامان دخترم مامان دخترم روزهای ابتدایی تولد