همش مغزم فعال به گذشته به اینکه کی چیکار کرد باهام کی چی گفت بهم کی بهم بدی کرد همش مرور گذشته و استرس آینده که اگه این کار رو بکنن چی اگه اینو بگند چی خیلی بد ولی الان با شکر گزاری و فاصله از همه آدم سمی زندگیم خیلی حالم خوبه میدونی شوهرم هم اصلاً ازم دفاع نمیکرد پشت نبود برام ولی چند وقت همه چیز رو دادم دست خدا و خودش جوری همه چیز رو با اتفاق های جالب برام درست کرد که توش موندم حالا دیگه شوهرم ازم دفاع میکنه اون جواب همه رو میده و خیلی بهم کمک کرد این جریان
فقط هم به خاطر غصه خوردن زیاد سعی کن بیخیال باشی به خدا وصل شو و فقط بابت داشته هات خداروشکر کن من با شکر کردن خیلی حالم خوب میشه من البته خیلی نشخوار فکری داشتم که خداروشکر با شکرگزاری خیلی بهتر شدم
وقتی ناراحت میشدم بیشتر این حالتی میشدم که انگار یه چیزی راه گلوم و بینیم رو گرفته نمیتونستم نفس بکشم یه دفعه تو خواب از احساس خفگی بیدار میشدم خیلی عرق میکردم الانم هر موقع ناراحت میشم انگار راه نفس کشیدنم تنگ میشه
سلام عزیزم خوبید منم همینجور بودم رفتم آزمایش تیرویید دادم متاسفانه تیرویید دارم البته روی مرز دارو لازم ندارم تا شش ماه دیگه دوباره آزمایش بدم به نظرم یه آزمایش بدید الهی که برای شما نباشه ولی ضرر نداره
چرا؟؟؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.