سلام روزتون بخیر
میشه از میزان اذیت کوچولوهاتون که همسن دخترم هستند بگین یکم دلم آروم بگیره 🤯
از مرحله پوشک و مریضی مداوم و مراقبت در اومدیم و کاملا مستقل شده ولی افتادیم تو مرحله کارهای تومخی حاضر جوابی . بحث با بچه ها دیگه . خسته نشدن از بازی . و....

دخترم پدرمو دراورده،،تنهانیستی گلم

کارن اخلاقش اینجوری شده که قلدری می‌کنه تا مخالفت می کنیم محکم میاد جلومون و مانع راه رفتن میشه اگه‌خونه باشیم تز صبح تا شب پای گوشی و تلویزیون و ایکس باکس دیوونه م کرده

پسرم پدری ازم درآورده کع هرکی میبینه میکه دلمون برات میسوزه تا این حد اذیت کنه این کارایی ام که گفتین وحشتناک همشونو انجام میده یعنی شب میخوام بخوابم عین جنازه میغتم

سلام عزیزم ♥️ دقیقا انگاری هممون درگیر ی سری مسائل و رفتارهای عین هم شدیم 😵‍💫 سامیار به اون آرومی الان من گاهی متعجب میشم از رفتاراش🥺 اما تو مهد و جای دیگه خوبه تو خونه مخصوصا باباش باشه نگم برای جواب دادن و بعضی خواسته هاش😶

دختری لجباز . حرف باید حرف خودش باشه همه چیز و برا خودش میخواد از صبح که بیدار میشه مامان من گشنمه مامان یه چی میخوام از تو رختخواب داره پشتک میزنه روزی هزاران بار کلا فقط ما حرص میخوریم وگرنه اینا که دارن روند طبیعی خودشون میرن

خودت میدونی وضع منو خواهر
لجبازی . پرحرفی. گیرای الکی . حاصرجوابی جلوی بزرگترا. و کثیفی ....🥴

همه جوره باهاش درگیریم. حاضر جوابی، زورگویی به خواهرش، خرابکاری و شکستن نصف وسایل خونمون با توپ، از صبح تا شب میگه مامان میای بازی😩😩. مهمتر از همه که شده چالش بزرگ این روزهای ما اینه که میگه پیش دبستانی نمیرم به هیچ وجه. 😐😐

‌سلام عزیزم مامام مهدا خوبی؟عزیز دلم من دوقولو هام بیشتر این روزا باهم دعواشون میشه تا بیان باهم بازی کنن دعواشون میشه بهاره عصبی میشه اسباب بازیا رو پرت میکنه ریحانه هم گریه بیا درستش کن اگه رفتم پیش مامانم باید برنگردیم بهاره میگه مامان دوس ندارم برگردم خونه گریه زاری بمونیم پدرش هم سرکار برمیگرده غذا رو باید آماده کنم خانم بش میگم بمون پیش خاله هات میگه نه تو هم باید بمونی با آبجی !جونم برات بگه اگه رفتیم پارک برگشتمون خیلی سخت میشه راضی نمیشن برگردن اینقد اذیت میکنن وقتی ببرشون بیرون

حرف گوش ندادن ‌.‌ ... لجبازی ... هر کاری که ما رو حرص بده انجام دادن... خرابکاری ...ولی بیرون از خونه مثل موش ...
من هر شب به شوهرم میگم پسر بچه همینه دیگه پسر یعنی بز کوهی 🚶‍♂️🚶‍♂️🚶‍♂️

حاضرجوابی اخخخخخ
ی شلوار جین داره هربار بریم بیرون جنگ میشه ک من با این میام.همشم میگه متاسفم براتون.من قربان و فقط می‌خوام.قربان اسم شلوارشه.ینی رئیس همه شلوارا

سلام به روی ماهت عزیزم روز شما هم بخیر خسته نباشی خودت کوچولوت خوبی انگار که مشکلات منو توصیف کردی مال من بیشتر هم هست هر جا میره دستشویی باید منم همراهش برم می‌ترسه باید در دستشویی باز باشه سرپا دستشویی میکنه هر چی میگیم بشین اینجوری دستشویی میکنی برای سلامتیت ضرر داره گوش نمیده غذا نمیخوره اگرم بخوره خیلی میریزه اصلا با خودش بازی نمیکنه همش میگه مامان بیا بازی با هم سن سالاش همش دعوا میکنه

دختر‌من اصلاااا خستگی نداره یعنی میره کلاس تا ظهر ،ظهر میاد میره خونه مامان جونش بعد میره تو کوچه بازی میکنه تااااشب بعد میاد خونه چهار پنج تا کتاب براش بخونم باز باید با زور بخوابه 😫😫😫
و خییییییلی حرف میزنه😂😂😂😂

سلام وای حرفای بدو سریع یاد میگیره و میگه و تازه توذهنشه دائم تکرار میکنه خجالت اب میشم
البته بیرون زیاد نمیگه
ریختن اسباب بازی و جمع نکردنش
تکرار وتکرار وتکرار کارای اشتباه و هرچیم تذکر میدم گوش شنوا نیس مثلا محکم بستن دریخچال
یا بالا رفتن از طبقات یخچال و...
زیادن اینا خوباشه

حاضر جواب،مستقل،قلدری

من تازه الان با این تایپیک فهمیدم تنها نیستم و همه ی بچه های این سن همینن...واقعا فکر کردم بچمو بد تربیت کردم....خدا رو شکر که همه توی این سن همینجورین....پس این چالش هم روزی تموم میشه....

پسرمن لجباز شده
مخصوصاً وقتی پدرش میاد اینقدر باهم کل کل میکنن که بیشتر خستن میشم جای نمی‌رم چون خیلی شیطنت میکنه بدو بدو بابچه ها دعوا میفتن ولی خونمون دوتایی یه پسره عالی 😖😖

چه تاپیک خوبی بود 😅🤣😆 خداروشکر که تنها نیستم و همه درگیر این قضایا هستیم 🤣🤣🤣😆😆😍😍🥴🥴🥴🥴😫😫😫😫😫
من بیشتر از همه درگیر حرف گوش نکردن هستم
برای ی کاری هزاااار دفعه باید گفت 😫😫😫😫

من به مرض جنون دارم میرسم مدام با خواهرش دعوا داره. هر چی با محبت باهاش صحبت میکنم بازم پرخاشگری داره حرف گوش نمیکنه جایی میریم اذیتش چند برابر میشه خلاصه هر چی بزرگتر میشن بدتره

واااای نگووو دخترم ی دنده حاظر جواب حرف خودشه یا گوشی میبینه یا لیست میده ک فلان وسیله میخوام باباشم میبینه بدتر میشه یعنی ی پدری ازم درمیاره همش طلبکاره الان هم اسکیت میخواد هم وسپا دیروز کلی جیغ زدم

خرابکارررررررر پر انرژیییییی ...‌😫😫😫😩😩

من با چالش بزرگتری رو به رو شدم اونم سازگار نشدن با دوستشه. لجبازی جیخ زدن و داد زدن برای خواسته اش و در اخر گریه .
پنجشنبه دوستش اومد خونمون. کاری کردن یاهم دیگه که قشنگ میخواستم بشینم گریه کنم از دستش.