۲۳ پاسخ

خیلی باحالی عزیزم😁😁😁

افرین بهت مامان شجاع
من اگ بودم میمردم ازترس
ما توخونمون موش داریم ابنقدازش چندشم میشه😭🤣

پریود شدی؟

چند ساعت پیش رفتم دستشویی ‌؛ یه دونه سوسک از رو پام رد شد
سرعتش بالا بود نتونستم بکشمش 🤣🤣🤣

🤣🤣🤣🤣🤣 وای یاد خودم افتادم من حشره کش میزدم و گریه میکردم و دادمیزدم
ساعت ۳ نصف شب همسرمم خونه نبود زنگ اخرشم دیدم دارم میلرزم زنگ زدم مادرشوهرمو بیدار کردم اومد کشت رفت🤣🤣🤣🤣

😂😂😂🤣🤣🤣🤣😅😅😅😅😅خدا لعنتت نکنه سمیه

با تمام وجود درکت میکنم منم از صب یه بچه مارمولک کوچولو مرده افتاده کنار شیر رو شویی حیاطمون جرات نکردم جنازشو بندازم دور . از صبح هم خودمو بچه ها از روشویی حمام استفاده می‌کنیم. یعنی یه وحشتی دارم از مارمولک پسرم ۸ سالشه میخاد اذیتم کنه برا صفحه گوشی عکس مارمولک میزاره گاهی منم جرات نمیکنم به گوشی دست بزنم در این حد🤣🤣

وای بازبااونهمه ترس خوب کشتیش من اون کثافت ببینم نمیتونم تحمل کنم خیلی خیلی میترسم ازاین موجودچندش ووحشتناک

وای منم چندشم میشه هر چقدر سعی کن شجاع نشون بدم بازم خیلی برام سخته می‌دونم چ حالی هستی

وای😂😂😂😂😂

🤣🤣🤣🤣🤣

شرایط سختی داشتی افرین دلاور .

منم همینم. 😣😣😣😢

منم شبی اومدم خونه یه سوسک فاضلاب خیلی بزرگ کشتم تو حیاط بدون ترس و عذاب وجدان 😁🤍
ولی سعی کن آروم باشی آیه الکرسی بخون آب قند بخور .

اینقدر خندیدم، 😂😂😂😂
چه صحنه اکشنی اتفاق افتاده😂😂😂
هیچ وقت از سوسک نترسیدم

دهنت سمیه 😂😂😂😂😂😂

وای حس ترس و چندشی قاطی شده من اصلا نمیتونم بکشم از جنازشم حالم بد میشه 😵‍💫😵‍💫😵‍💫

وای من یه بار دم در دیدم زنگ زدم شوهرم از سر کار برگشت سوسکو کشت دوباره رفت سر کار🤦‍♀️ اما الان خودم یه با شجاعم به خاطر بچه😂

منم دلم ریش میشه از صدای قرچشون موقع له کردنشون

یه سطل یکبار مصرف چپه میذارم روش تا شوهرم بیاد بکشش
اونم هی ضربه میزنه به سطل و میترسم اما چندساعت بعد که شوهرم میاد آرومه فک کنم خفه میشه یا خسته میشه خخخخ

آفرین بهت مادر شجاع👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻

من بخاطر بچه هام مار اومد تو خونمون باگریه والتماس بخدا کشتمش🥺🥺🥺

چراااا گریه دوست نداشتی بکشیش ؟؟؟

خدابگم چکارت نکنه بابا سوسک بوددیگه اژدها نبود که😂😂

😂😂😂😂
بیخیال بهش فکر نکن مامان شجاع

سوال های مرتبط

مامان کارن و کوشان 😍 مامان کارن و کوشان 😍 ۵ سالگی
سلام خانمهای گل 🌸
من دیروز که بچه هام مشغول بازی بودن اومدم جلوشون چندبار گفتم وای سر گیجه دارم اصلا به روی خودشون نیاوردن بعد خودم رو به حالت غش زمین زدم واکنش بچه هام خیلی جالب و دور از انتظار بود
اول پسر بزرگم اومد چندبار اسمم رو صدا کرد بعد آروم زد توی صورتم بعد صورتم رو بوس کرد همین جوری که اسمم رو صدا میزد یه دونه محکم زد توی صورتم از درد نتونستم جلوی خنده م رو بگیرم و خندیدم اینجا انگار فهمید کارش درست بوده امیدوار گفت مامان خوبی گفتم خیلی سر گیجه دارم چشمهایم بسته بود گفت مامان نمیتونم چشمهایت رو ببینم بعد شروع کرد همه موهام رو ریخت توی صورتم 😂🤔 گفت حالا بهتر شد من که نمیتونم چشمهات رو ببینم بعد دوباره من رو صدا کرد جواب ندادم انگار دوباره نگران شد گفت حیف که بلد نیستیم ببریمش یه بیمارستان یکدفعه کوشان پرید روی شکمم چندبار صدام زد بعد گفت مامان میشه با گوشیت بازی کنم🤣😂 بعد هم محکم زانوش رو فرو کرد توی شکمم دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم