۲ پاسخ

پسر منم خیلی آروم بود نگران بودم تو مدرسه کسی اذیتش کنه
ی مدت تشویقش میکردم که از خودش دفاع کنه‌و آروم نباشه اونم میبینم خوب شده ولی واسه خودمم زبون درازی میکنه همسرمم بهش گفته هرکی زدت بزنش حالا من تا چیزی بهش میگم حال تهاجمی میگیره میخاد بزنه ولش همسرم باهاش صحبت کرد گفت خیلی کار اشتباهیه میبینم دیگ‌تکرار نشده

باید همچین مواقعی دستشو بگیری و با لحن ناراحت شدن بهش بگی نباید دیگه دستت بمن‌بخوره
بگو من مادرتم و اجازه نداری بزنی

بهش بگو دست برا زدن مامان یا بقیه نیست با دستت کارای خوب بکن
و همین کار ک کردی بهتره
چون اینجوری بزرگ میشه عادت می‌کنه ب تکرار همین کار و تو بزرگسالی زورت بهش نمیرسه

سوال های مرتبط

مامان کارن و کوشان 😍 مامان کارن و کوشان 😍 ۵ سالگی
سلام خانمهای گل 🌸
من دیروز که بچه هام مشغول بازی بودن اومدم جلوشون چندبار گفتم وای سر گیجه دارم اصلا به روی خودشون نیاوردن بعد خودم رو به حالت غش زمین زدم واکنش بچه هام خیلی جالب و دور از انتظار بود
اول پسر بزرگم اومد چندبار اسمم رو صدا کرد بعد آروم زد توی صورتم بعد صورتم رو بوس کرد همین جوری که اسمم رو صدا میزد یه دونه محکم زد توی صورتم از درد نتونستم جلوی خنده م رو بگیرم و خندیدم اینجا انگار فهمید کارش درست بوده امیدوار گفت مامان خوبی گفتم خیلی سر گیجه دارم چشمهایم بسته بود گفت مامان نمیتونم چشمهایت رو ببینم بعد شروع کرد همه موهام رو ریخت توی صورتم 😂🤔 گفت حالا بهتر شد من که نمیتونم چشمهات رو ببینم بعد دوباره من رو صدا کرد جواب ندادم انگار دوباره نگران شد گفت حیف که بلد نیستیم ببریمش یه بیمارستان یکدفعه کوشان پرید روی شکمم چندبار صدام زد بعد گفت مامان میشه با گوشیت بازی کنم🤣😂 بعد هم محکم زانوش رو فرو کرد توی شکمم دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم