۷ پاسخ

من ۳تادارم ۲تااخری شیربه شیر

عزیزم رفلاکس ندارع؟!؟
شیرت سیرش میکنه؟!؟
پستونک نمیگیره؟!؟

عزیزم درکت میکنم من ک یدونه بچه دارم دیشب از دستشش داشتم خفه میشدم خواستم برم اتاق فقط گفتم نیم شاعت بزار مغزم اروم باشه اونم گریه کرد اومدم بیرون منم دلم‌میخواست بچه دوم بیارم ولی دیشب ب غلط کردن افتادم ک عمرا بیارم

خداقوت واقعا سخته
بعضیا کلن راحت میگیرن همچی رو و بهشون هم راحت میگذره
من خودم اتقدر برای بارداری و زایمان و بعدش انقدر دردسر داشتیم ک تصمیم ب تک فرزندی گرفتیم واقعا جرات نمیکنیم ب دومی فکر کنیم هر روز کار هر روز دردسر با اینکه بزرگ شده دخترم هنوز با یه تبش زندگیمون میره رو هوا هنوز هیچیش برامون عادی نشده همچی سخت و سخت و سخت

چند وقتشه
حتما گرسنه اس که تا صبح این همه شیر خورده
گهواره نداره بذاری داخلش اونجوری شاید خوابید

برای منم واقعا سخته عزیزم اگه میتونی کمکی بگیر

منو نترسون
اولیم خیلی سختی کشیدم
امیدوارم دومی آروم باشه
فعلا قصد کردم تا اقدام کنم و بیاد زهرا کلاس اوله تازه

سوال های مرتبط

مامان سامیار و رستا مامان سامیار و رستا ۵ سالگی
سلام مامانا خیلی چیزارو نمیشه به کسی گفت و درد دل کرد اما لااقل اینجا میشه گفت الان یخورده شرایطمون سخته میدونم شوهرم درگیر فکر و استرس و بدهی درک میکنم پسرم از اول بد تربیت شد و بد بار اومد کلا ۵ سال با مادرشوهر نشسم ی سالیه جدا شدم الان پسرم میزنتم حسابی گریه داد و بیداد بهونه لجبازی خرابکاری که هر روز ۵۰۰ باید سر چیزایی که خراب میشه بدیم الان دوباره ی بچه دیگه منم اینجا تنها فقط دو تا خواهرشوهر که اونام درگیر زندگیشونن پسرم فقط همینجارو داره بره الانم بخدا من خودم از زایمان اول به اینور عصبی کم تاب افسردگی خودمو کنترل میکنم دکتر رفتم دارو هارو ی ماه خوردم ول کردم موندم چیکار کنم الانم شوهرم هوار شد رو سر من که همه چی تقصیر تو هس تو گفتی ماشین بخر تو این بچرو بد بار آوردی تقصیر تو هس هر کسی بخدا ی چیزی بهم میگه این از شوهر خودمم که چاق به خودم صورتم نمیرسم ی جورایی از خودم بدم میاد هم هیکلم هم اخلاقم خودم از خودم زده شدم خیلی وقته کنار هم نمیخابیم شاید دو سه سالی هس موندم چیکار کنم وقت مشاوره گرفتم برا پسرم هنوز نوبت نداد از نظر روحی داغون جسمی همیشه مریض بدن درد کسل البته شوهرمم رفت برا مفدش دکتر بهش دارو افسردگی و خواب داد دو ساله داره میخوره با این حال درکش میکنم اما اون نه دو روز تو خونس از دست بچه روانی شد از من واقعا چه توقعی دارن
مامان آراد🎆 مامان آراد🎆 ۶ سالگی
مامان رستا مامان رستا ۵ سالگی