سلام مامانا خوش به حالتون اگر بچهاتون راحت و بدون چالش میرن مهد یا پیش دبستانی ،دختر من به خاطر صرع تاخیر کلام داره ارتباط نمیگیره با بچها ،فقط ۲روز اول خوب بود اون هفته با کادو و خوراکی هزار جور درد سر تا سشنبه بردمش دیگه چهارشنبه خسته شدم زورم نرسید امروزم دختر بزرگی رو بردم این از ۶شروع کرد گریه کردن دیگه واقعا روانم نمی‌کشید نشستم یه دل سیر اشک ریختم دیگه موندم چکار کنم، دغدغه مادرا رو اینجا میبینم میگم خوشبحالتون ،بچه من حتی نمیتونه درست حرف بزنه از خودش دفاع کنه جتی تو جمع بچهای خواهر برادرم بهش محل نمیدن و مسخرش میکنن،دور خونواده شوهرم خیلی ساله خط کشیدم حتی نمیدونن صداش چطوریه هیجا نمیرم تا بچم قضاوت نشه،من همه ی اینا رو با اشک نوشتم😭 فقط خواستم درد دل کنم یکم سبک شم🥲 وگرنه هم تحت نظر دکتره مغز و اعصابه هم روانشناس میبرم تا حالا هم اینجا هیچی ننوشتم برام دعا کنید ناشکری نکنم کم نیارم تو این راه سخت 😔

۹ پاسخ

عزیزم اینو بدون خدا به هر کسی مشکلی میده قطعا توان اون آدم رو سنجیده ، ببین چی تو وجودت دیده که دخترت این مشکلو داره و چه قدرتی داری که همه تلاشتو برای بهتر شدنش بکنی ، پس با قدرت ادامه بده تا یه روز بهش نگاه کنی و باورت نشه چیکار کردی

عزیزم چقدر شبیه منی انکار حرف دل منو زدی حال منم خیلی خرابه میبینم همسن سالهای خودش میرم پیش من نتونستم بخاطر شرایط پسرم بفرستم مدرسه بغضم ترکید منم هر روز غصه میخورم هیجا نمی‌رم دلم داره آتیش میگیره

پسرمنم قشنگ و کامل حرف نمیزنه همش میگم بره مدرسة چجوری معلم و دوستاش حرفاشو بفهمن 😔عزیزم هرکی يه بدبختی و گرفتاری داره اگه از زندگیم برات بگم‌ میفهمی چقدر بدبختم

وقتی محیطشو محدود میکنی
رشدشم به همون اندازه محدودمیکنی
این مشکل بیشتر از این که مشکل شما باشه مشکل دخترتونه
خودتونو غرق مشکل بچتون نکنید
کمک کارش باشید
از بد روزگار براش اینطور رقم خورده
بزار از دل سختی ها رشد کنه و تنومند بشه
برو صاحب کارخونه فیروز ببین معلول بوده خاطراتشو تعریف میکنه اما کارخانه‌دار شده
توکلن به خدا باشه تکیتو بنداز به خدا و از خودش کمک بخواه‌ درست میشه ان شالله

عزیزم چرا ناراحتی پس چرا پیش نوشتی ؟ نوشتی که با محیط اشنا بشه باید تمرین کنی دختر من ۴ ساله بود بردمش مهد اووووو مگه جدا میشد یک ماه کامل میرفتم میشستم اونجا چون اون موقع مطمئن شد که مامان میاد دنبالم مامان من و ول نمیکنه اونجا دیگه موند خداروشکر روز اول پیش دبستانی راحت رفت الان خیلی مامانا این کارو میکنن بلخره اولین جدایی پدرمادر از بچه همین پیش دبستانیه نگران نباش توهم برو بشین یک مات بشین دوماه بشین اطمینان بده که کنارشی یواش یواش نیم ساعت برو بیرون باد یک ساعتش کن بزار بدونه برمیگردی اعتماد میکنه بهت ،هم کم کم با محیط خو میگیره هم اعدتماد به نفسش بالا میره

سلامتی مادری که هم دلشکسته بود هم دل زنده.هم مریض هم سالم.هم جوون بود هم پیر.هم مادر هم پدر.سلامتی تو که تمام دلخوشیت خلاصه شده تو بچه هات.🫂
خدایا قرار ده بی نیازی در نفس ش،بصیرت درقلبش برکت در زندگی اش وسلامتی برای عزیزانش🤲

آخ عزیزم درکت میکنم بیا بغلم 🫂
دختر منم تاخیر حرکتی بود پیر شدم تا راه افتاد همین الان راه رفتنش طبیعی نشده و باید هنوز تمرین کنه همش باید دعا دعا کنم تو مدرسه نخوره زمین چون خیلی حساسه فوری ناراحت میشه
خدابزرگه ان شاالله ک هرچی زودتر کامل خوب میشه

نگران نباش یکم بکذره درست میشه همه‌ی بچها یکی نیستن ،از اونورن هرکی یه نوع مشکلی تو زندکیش داره ،انشالله مشکلت حل بشه به زودی

انشاالله خوب میشه نگران نباش،الان دخترمن انقد حاضر جوابه ولی اصلا اهل نوشتن ونقاشی نیس پیش هم نرفت،یعنی انقد اذیت میکنه بزور بشینه دوتا حرف بنویسه،منم اینجور دارم اذیت میشم هرکی میرسه میگه چرا پیش نذاشتی میگم نمیره نمیتونم کلی پول بدم بعد نره اذیت کنه،تازه یبارهم بردم مدیر مدرسه دید گفت ریزه بهتره نیاریش منم موندم توخونه باهاش فقط سروکله میزنم

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
من پسرم دستشوییش رو نگه میداره و نمیره مخصوصا وقتی مشغول بازی با کسی باشه
تو خونه که باشه ، هر دو یا سه ساعت میگم برو دستشویی و غر غر میکنه که نمیرم ولی خوب بازم چند بار میگم و میره و ازش هم پرسیدم چرا فلانی میاد خونمون یا میریم خونه ی کسی ، چرا نمیری دستشویی خودت و من حتما باید بگم تا بری ، بعد پسرم میگه آخه من برم دستشویی یه وقت میبینی مهمون ها میرن خونشون یا خونه ی کسی هم باشیم ، شاید خودمون بخواییم بریم و اون طوری بازی نصفه میمونه و بهش هم اطمینان دادم که نه تو برو دستشویی و بیا کسی نمیره خونش و هم اینکه خونه ی کسی هم باشیم ، صبر میکنیم وقتی از دستشویی اومدی یکم دیگه بازی کنی و بعد بریم
الان امروز ساعت ۷ ونیم صبح رفته دستشویی تو خونه ی خودمون و بعد هم رفتیم پیش دبستانی و ظهر هم ساعت ۱۱ ونیم رفتم دنبالش و ۱۲ خونه بودیم و بعد ساعت ۱۲ رفت دستشویی و میگه تو پیش دبستانی هم نرفتم
البته کلا آب و مایعات کم میخوره ولی خوب بالاخره مشغول بازی میشه با کسی و می‌خنده ، دستشوییش میگیره ، مخصوصا وقتی یکی قلقلکش بده
یه زمانی میبینی ، این قدر نگه داشته بدو بدو میره دستشویی که نریزه 🤦🏻‍♀️
موندم چیکار کنم ، جایزه هم گرفتم براش ولی خوب یکم بهتر شده ولی خوب بازم کم و بیش نگه میداره
میگم فردا صبح که میبرم پیش دبستانی اونجا به مربیش بگم که آره نگه میداره و بهش یادآوری کن و حداقل یک بار تو زمانی که پیش دبستانی هست بره دستشویی ، خوبه یا بده ؟ اشکال نداره به مربیش بگم ؟
حتی بهش هم گفتم نگه داری شکمت و اونجایی که جیش می‌کنی ، درد میگیره و بعد باید بریم دکتر و دکتر بهت آمپول میده ولی خوب بازم کم و بیش نگه میداره
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری