۶ پاسخ

هر عادتی داشته باشن با بزرک شدن و تو موقعیت های مختلف یاد شون میره و مستقل میشن بچها

خیلی عالیه ما مامانا صبرمون کمه وسطح توقعمون از بچها زیاد میخایم بیشتر از سنشون بفهمن

آفرین به دختر گلت
پسر من هم امروز وقتی رفتم مهد خانم معلمش گفت از همه بهتر تکالیفشو انجام داده
و خیلی ازش راضی بود
شاید اولین باری بود که این اتفاق می‌افتاد
منم بسیار خوشحال شدم و براش آبمیوه که همیشه می‌خواست خریدم

خداروشکر

خداروشکر

خب خداروشکر عزیزم

سوال های مرتبط

مامان رستا مامان رستا ۵ سالگی
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
مامان هیراد مامان هیراد ۵ سالگی
سلام مامانا شبتون بخیر ممنون میشم توصیه یا تجربه دارید در اختیارم بزارید هیراد چن وقت دیگه میره مهد ولی به شدت بد عنق شده اصلا شما بگو یه کار کوچیک که من بهش بگم مثلا نه نمیشه نکن.یا نرو یا نخور این بچه یک صدم درصد به حرفم گوش نمیده بخدا همه جا باعث اذیت شده خونه پدرشوهرم میرم انقدر که بیتربیت شده به حرفم گوش نمیده میگن این کارو نکن به حرفشون گوش نمیده خسته شدم از دستش فقط فقط پدرش چیزی بگه گوش میده ...امروز انقدر عذابم داده با این کارهاش پدرش که همیشه از گل کمتر بهش نمیده دیده اش اینجوری میکنه دیونه شد زدش گفت فقط بفهمم به حرف مادرت گوش نمیدیی بدتر میکنم ....نمیدونم چیکارش کنم😭😭😭من هر چی بگه به حرفش عمل میکنم اصلا تنبیه بدنی نمیکنم ،تهدید میکنم نمیشه،تنبیه میکنم میگم نمیزارم بریی بیرون نمیشه،نصیحت میکنم نمیشه فقط اگه بگم به پدرت میگم گوش میده 😭🤦🏻پدرش اکثرا سرکار در تایم روز و شب این بچه چن سال دیگه تره هم واسه من خرد نمیکنه که...😭😭با هزارتا روش ستاره تشویقی،جایزه،تنبیه همه چی امتحان کردم نمیشه
#کودک#فرزندپروری#اسهال#گلو درد
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
تا با توجه به سوال قبلم ، همسرم دید ناراحتم و اعصاب ندارم ، گفت بیا سرویس بگیریم براش ، بالاخره روز به روز شکمت بزرگتر میشه و سختت میشه و هوا سرد بشه تو زمستون و یخبندان بشه ، چجوری میخوای ببری و بیاری و امسال هم پیاده ببری و بیاری ، سال دیگه باید با سرویس بره ، پس بیا از الان بگیریم و عادت کنه و منم فوقش تا آخر اسفند می‌تونستم ببرم ، چون زایمان ۲۲ فروردین زده و دیگه زنگ زدیم و گفت ماهی ۸۰۰ تومن ، حالا الان چون چیزی نمونده تا آخر ماه ۲۰۰ تومن بدین ولی از ماه دیگه ۸۰۰ تومن هست و بعد گفت کلاس کدوم معلم هست و گفتیم فلان معلم و گفت از اون کلاس ۲ یا ۳ نفر سوار میکنم و دیگه به مدیر شون هم خبر دادم که سرویس گرفتیم و از این به بعد سرویس میاد دنبالش و همین طور میارش پیش دبستانی ، چون به هیچ کسی جز خودم بچه رو تحویل نمیدن حتی شوهرم و باید خودم به مدیر اطلاع بدم
حالا پسرم هم خوشحاله که با ماشین میره و میاد و دیگه پیاده نمیره ، آخه میگه خسته میشم و حوصله پیاده رفتن ندارم ، چون با ماشین همه جا رفتیم و یا شوهرم بغلش کرده و یا مسافت خیلی کوتاه پیاده رفته ، الان دوست نداره پیاده روی
حالا من عذاب وجدان گرفتم ، با خودم فکر میکنم که وظیفه ی من بوده که ببرم و بیارم و کوتاهی میکنم تو حقش
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری