سلام
من خیلی استرسی هستم ، چیکار کنم تا آروم تر بشم ؟
البته تا وقتی سرم گرم باشه و کار داشته باشم یا مهمون بیاد یا مهمونی برم ، کلا استرس یادم می‌ره ولی کافیه تنها باشم مخصوصا موقع خواب ، فکرم هزار جا میره
الان هم از وقتی که باردار شدم تا الان که ۱۳ هفته و ۶ روز هستم ، همش در حال استراحت هستم و کار خونه انجام نمیدم و جایی هم نمیرم و مهمون هم خیلی کم میاد ، فقط تنها جایی که هر روز میرم و میام پیش دبستانی پسرم هست ، که اونم کوچه بالایی هست ، برای همین بیشتر اوقات بیکارم و فکر های ناجور میاد تو سرم
مثلا من دیشب پیش دکترم بودم و برام آزمایش غربالگری دوم نوشت که گفت از ۲ آبان تا ۵ یا ۶ آبان وقت داری تا انجام بدی و بعد جوابش رو بیار تا باز برات سونوگرافی بنویسم ، بعد من از دیشب استرس اون آزمایش رو دارم ، با اینکه آزمایش غربالگری اول همه چی خوب بود و همین طور آزمایش قند و تیروئید و ‌......
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری

۶ پاسخ

اصلا استرس نداشته باش خیلی برا بچه بد،استرس باعث میشه بچه بی قرار بشه همش گریه کنه،نق بزنه،کولیک میگیره همه چیز رو بسپار به خدا و بی خیال شو،من حامله بودم استرس داشتم دخترم الان هم که ۶سالشه بی قراره وهمش نق میزنم همش بهونه میگیره گریه می‌کنه آنقدر عذاب میکشم دلم هم براش میسوزه من باعث شدم طفلک اینجور بشه،سعی کن آروم باشی

با یه روانپزشک مشورت کن عزیزم. برای خودت و بچت خوب نیست. اونجوری کمک میکنه آرومتر شی
گاهی داروی ایمن تو این دوران میدن. گاهی تمرین. خلاصه بهتر میشه. لازمم نیست برا. انلاین ویزیت بگیر

میدونستی اگر استرس و اضطراب داشته باشی بچه که بدنیا بیاد بشدت گریه میکنه و نا ارومه و ممکنه کولیکی بشه

منم خیلی استرسی هستم ولی خیلی رو خودم کار می کنم کافیه یه مشکل کوچیک باشه اونو تو ذهنم گنده می کنم ولی همش به خودم میگم تهش چیه دیگه بدتر از اون که نمیشه بعد آروم میشم در کل ذهنتو مشغول کن چیزی که رو من جواب میده هر روز مشغله فکری واسه خودم درست می کنم مثلا فکر امروزم اینه واسه بچه های پیش دخترم پنکیک درست کنم بدم ببره الکی کارای اینجوری واسه خودم درست می کنم

همین استرس خودش می‌تونه باعث سقط بشه عزیز
همه چی رو بسپار به خدا
بچه بدنیا بیاد نار آرومی می‌کنه اگه استرسی باشی

ب این فکر من ته تموم این استرس ها غم و مریضیه ، سپردن ب زمان و بیخیالی رو یاد بگیر ،

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
مادر همکار همسرم چند روز پیش فوت کرده و بعد الان امشب ختم گرفتن و همسرم هم میخواد بره از ساعت ۹ تا ۱۱ هست و فکر کنم مسجد گرفتن و حالا اون مسجد جای شلوغی هم هست ، منظورم اینه ترافیک و .... زیاد داره و مثلا همسرم دیگه باید ۸ یا ۸ ونیم راه بیفته و از اون سمت هم که اگه ۱۱ تموم بشه تا بیاد خونه ، دیگه ۱۱ ونیم یا ۱۲ شده ، بهش میگم خوب برو یه فاتحه بخون و بیا ، میگه نه باید یکم بشینیم و همه همکارا هستن و شام هم میدن
پسرم یک یا دو ساعت هست خوابیده و کم کم باید بیدار بشه و بعد دیگه تا باباش نیاد نمی‌خوابه و یکسره غرغر می‌کنه و همش میگه حوصله ام سر رفته
روزای زوج اضافه کار می‌ره و قرار شد ،دو روز در هفته بره و یک روز خونه باشه و بیشتر پیشمون باشه ، حالا از وقتی که اومده خونه ، سریع ناهار خورده و لباس هاش عوض کرده و مادرشوهر رو برد دکتر برای دندون هاش و بعد باز یک دکتر دیگه برای کمر و الان هم اومد ، باز رفت کتاب های پیش دبستانی پسرم رو منگنه یا سیمی کنه و چند تا چیز بخره و بیاد خونه و باز وقتی هم بیاد ، یکسره سرش تو گوشی هست و بعد هم آماده میشه و می‌ره ختم
خوب امروز که نرفت برای من چه فایده داشت ، میخواستم حموم برم ، کتاب قرآن پسرم جلد کنم ، شام هم نداریم و همین طور ناهار برای فردا و خونه هم مرتب نیست و گردگیری و جاروبرقی میخواد و ظرف های شسته شده رو باید سرجاش بزارم و .......
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی