سلام
من فکر میکنم کار اشتباهی انجام دادم ، اینکه پسرم می‌ترسه و وابسته ی من هست ، بخاطر منه
آخه همیشه پیش من یا باباش بوده و هیچ وقت شب تنها خونه ی کسی نمونده یا حتی برای چند ساعت ، فقط دو یا سه سال پیش اونم در حد یک یا دو ساعت و کلا دوبار پیش مامانم گذاشتم ، اونم بابت کلاس رانندگی مجبور بودم
اما خوب هم نمی‌خواستم کسی منت کنه و یا بخاطر پسرم از کارش بیفته و هم از چیزایی که شنیدم ، ترسیدم ، اینکه میگفتن و هنوز هم میگن فلانی مورد ت ، ج ، ا، و، ز پدربزرگ یا دایی و ..... قرار گرفته ، البته همه این طوری نیستن ولی خوب بالاخره شیطون هست و یه لحظه گول میزنه
مثلا یکی از علت هایی که دوست نداشتم برای پسرم سرویس بگیرم همین موضوع ت، ج، ا، و، ز هست ، چون شنیدم بعضی راننده ها دست ، درازی میکنن
البته برای پسرم توضیح دادم که نزاری کسی کاری انجام بده و به من بگی و ‌‌‌‌....... ، اما بازم استرس دارم
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری

۱۱ پاسخ

من براش سرویس خانم گرفتم

پسر داداشم هم مثل پسر شما یعنی یه بار امده بود خونه بابام بعد زنگ زد داداشم امد بردش خونه دستشوییی کنه البته خونشون دور نیست ولی ما کلا اگه بچه آجی دادا هم ببریم می ریم با چشم بسته آب می گیریم خودش بشوره

کارت درسته.مراقبش باش ولی خودشم کمی ازاد بزار.مثلا سرویس بگیر ولی هیچ موقع اجازه نده تنها جایی بمونه👍

یعنی الان مهد نزاشتی؟؟؟

منم تا حالا نذاشتم جایی تنها بخوابه. اینکه وابستست چون سنش کمه پسر منم همینه، ببرش مهد کم کم یاد میگیره جداشه.
یا اگه کاری پیش اومد یکی دوساعت بذار خونه ی کسی که مطمئنی

به نظرم کار شما خیلی هم درسته.‌..دقیقا پسر منم مثله پسر شماست.تا حالا هیچ جا تنها نذاشتم بره...یکبار کار پیش میاد و بعدش یه عمر پشیمونی به دنبال داره

چرا اشتباه،منم اصلا دوست ندارم و نمی‌خوام عادت کنه شب جایی جز خونه خودش باشه،از طرفی هم یکم بزرگتر بشه آگاهی میدمش برای خودمراقبتی

آگاهش کن بهش بگو که کسی حق نداره به بدنش دست بزنه و اگه کسی دست زد به شما بگه.منم رو این قضیه حساسم ولی خوبه پیش مادربزرگ بمونه به خصوص که ما بارداریم و زایمان داریم و بالاخره بچه یه شب تنها میمونه

من پسرم به شدت بدش میاد کسی دست بهش بزنه حتی اجازه نمیده کسی بشوره حتی خواهرم یک داد بیدادی راه میندازه

انقد فکرای منفی نکن اینجوری که بچه باید تو قفس اسیر بشه ،خودت هواش رو داشته باش اما انقد محدودیت خوب نیست

تا کی؟
مدرسه مهد دانشگاه
اینارو قراره بره خب

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
من پسرم دستشوییش رو نگه میداره و نمیره مخصوصا وقتی مشغول بازی با کسی باشه
تو خونه که باشه ، هر دو یا سه ساعت میگم برو دستشویی و غر غر میکنه که نمیرم ولی خوب بازم چند بار میگم و میره و ازش هم پرسیدم چرا فلانی میاد خونمون یا میریم خونه ی کسی ، چرا نمیری دستشویی خودت و من حتما باید بگم تا بری ، بعد پسرم میگه آخه من برم دستشویی یه وقت میبینی مهمون ها میرن خونشون یا خونه ی کسی هم باشیم ، شاید خودمون بخواییم بریم و اون طوری بازی نصفه میمونه و بهش هم اطمینان دادم که نه تو برو دستشویی و بیا کسی نمیره خونش و هم اینکه خونه ی کسی هم باشیم ، صبر میکنیم وقتی از دستشویی اومدی یکم دیگه بازی کنی و بعد بریم
الان امروز ساعت ۷ ونیم صبح رفته دستشویی تو خونه ی خودمون و بعد هم رفتیم پیش دبستانی و ظهر هم ساعت ۱۱ ونیم رفتم دنبالش و ۱۲ خونه بودیم و بعد ساعت ۱۲ رفت دستشویی و میگه تو پیش دبستانی هم نرفتم
البته کلا آب و مایعات کم میخوره ولی خوب بالاخره مشغول بازی میشه با کسی و می‌خنده ، دستشوییش میگیره ، مخصوصا وقتی یکی قلقلکش بده
یه زمانی میبینی ، این قدر نگه داشته بدو بدو میره دستشویی که نریزه 🤦🏻‍♀️
موندم چیکار کنم ، جایزه هم گرفتم براش ولی خوب یکم بهتر شده ولی خوب بازم کم و بیش نگه میداره
میگم فردا صبح که میبرم پیش دبستانی اونجا به مربیش بگم که آره نگه میداره و بهش یادآوری کن و حداقل یک بار تو زمانی که پیش دبستانی هست بره دستشویی ، خوبه یا بده ؟ اشکال نداره به مربیش بگم ؟
حتی بهش هم گفتم نگه داری شکمت و اونجایی که جیش می‌کنی ، درد میگیره و بعد باید بریم دکتر و دکتر بهت آمپول میده ولی خوب بازم کم و بیش نگه میداره
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
مادر همکار همسرم چند روز پیش فوت کرده و بعد الان امشب ختم گرفتن و همسرم هم میخواد بره از ساعت ۹ تا ۱۱ هست و فکر کنم مسجد گرفتن و حالا اون مسجد جای شلوغی هم هست ، منظورم اینه ترافیک و .... زیاد داره و مثلا همسرم دیگه باید ۸ یا ۸ ونیم راه بیفته و از اون سمت هم که اگه ۱۱ تموم بشه تا بیاد خونه ، دیگه ۱۱ ونیم یا ۱۲ شده ، بهش میگم خوب برو یه فاتحه بخون و بیا ، میگه نه باید یکم بشینیم و همه همکارا هستن و شام هم میدن
پسرم یک یا دو ساعت هست خوابیده و کم کم باید بیدار بشه و بعد دیگه تا باباش نیاد نمی‌خوابه و یکسره غرغر می‌کنه و همش میگه حوصله ام سر رفته
روزای زوج اضافه کار می‌ره و قرار شد ،دو روز در هفته بره و یک روز خونه باشه و بیشتر پیشمون باشه ، حالا از وقتی که اومده خونه ، سریع ناهار خورده و لباس هاش عوض کرده و مادرشوهر رو برد دکتر برای دندون هاش و بعد باز یک دکتر دیگه برای کمر و الان هم اومد ، باز رفت کتاب های پیش دبستانی پسرم رو منگنه یا سیمی کنه و چند تا چیز بخره و بیاد خونه و باز وقتی هم بیاد ، یکسره سرش تو گوشی هست و بعد هم آماده میشه و می‌ره ختم
خوب امروز که نرفت برای من چه فایده داشت ، میخواستم حموم برم ، کتاب قرآن پسرم جلد کنم ، شام هم نداریم و همین طور ناهار برای فردا و خونه هم مرتب نیست و گردگیری و جاروبرقی میخواد و ظرف های شسته شده رو باید سرجاش بزارم و .......
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
تا با توجه به سوال قبلم ، همسرم دید ناراحتم و اعصاب ندارم ، گفت بیا سرویس بگیریم براش ، بالاخره روز به روز شکمت بزرگتر میشه و سختت میشه و هوا سرد بشه تو زمستون و یخبندان بشه ، چجوری میخوای ببری و بیاری و امسال هم پیاده ببری و بیاری ، سال دیگه باید با سرویس بره ، پس بیا از الان بگیریم و عادت کنه و منم فوقش تا آخر اسفند می‌تونستم ببرم ، چون زایمان ۲۲ فروردین زده و دیگه زنگ زدیم و گفت ماهی ۸۰۰ تومن ، حالا الان چون چیزی نمونده تا آخر ماه ۲۰۰ تومن بدین ولی از ماه دیگه ۸۰۰ تومن هست و بعد گفت کلاس کدوم معلم هست و گفتیم فلان معلم و گفت از اون کلاس ۲ یا ۳ نفر سوار میکنم و دیگه به مدیر شون هم خبر دادم که سرویس گرفتیم و از این به بعد سرویس میاد دنبالش و همین طور میارش پیش دبستانی ، چون به هیچ کسی جز خودم بچه رو تحویل نمیدن حتی شوهرم و باید خودم به مدیر اطلاع بدم
حالا پسرم هم خوشحاله که با ماشین میره و میاد و دیگه پیاده نمیره ، آخه میگه خسته میشم و حوصله پیاده رفتن ندارم ، چون با ماشین همه جا رفتیم و یا شوهرم بغلش کرده و یا مسافت خیلی کوتاه پیاده رفته ، الان دوست نداره پیاده روی
حالا من عذاب وجدان گرفتم ، با خودم فکر میکنم که وظیفه ی من بوده که ببرم و بیارم و کوتاهی میکنم تو حقش
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری