۱۱ پاسخ

میگفتن اطلاعات ایران خیلی قویه
بود مگه

انرژی اتمی شون زیاده با اینکه زدن ترکوندن ولی آخ نگفت
ولی هرچی مال ملت باشه خشک شدنیه

ببین از نظر انرژی خیلی ثروتمند و غنی هست ولی نمیخواد مردمش تو راحتی باشن دوست داره عذابشون بده که ان شاءالله تقاص تک تک کاراشونو بدن بیشرفا

شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند ...آنقدر غر نزنید همین ناشکریاس که هی روزبه روز بدتر میشه ...همیشه راضی باشید به رضای خدا ...حتما حکمتی داره

هنوزم همه چی داریم ولی این دولت پزشکیان عزیزخرابه ما خوزستانیم پارسال ن برقمون رفت ن گاز و اب امسال خداروشکر همه چی میره

وقتی هیچ برنامه ای نداشتن برای اینده همین میشه دیگه هرکی میاد به فکر خودشه نه مردم
تازه همین الانم برنامه ندارن امسال 20درصد کم دارن برق باتوجه به افزایش جمعیت و... سالی ده درصد هم بهش اضافه میشه دیگه تاچند سال دیگه معلوم نیس چی بشه🥺

آب خونه ما از ساعت ۱ بعد از ظهر تا ساعت ۲ نصف شب قطع میشه 🥴گوه کاری خودشون و گردن مردم میندازن که آی صرفه جویی نکردید ، ولی نمی گن ما مدیریت نداشتیم

ما امروز ازساعت ۱ برقامون رفت ساعت ۴ اومد اب هم قطع میشه خدا باعث و بانیشو لعنت کنه

هنوز هم هست ولی همش داره میره سمت عراق سوریه یمن
همه جی و فروختن

خواهر مایه هفته هس آب نداریم بابچه کوچیک وبد گرما زلیل شدم برقم ۳ساعت قطع میکنن یعنی جهنم واقعی الانمون هس بخدا

دقیقا من همش عذاب وجدان دارم این دوتا بچه رو آوردم یعنی می‌خوان چیکار کنن بی آبی .بی برقی.گردو خاک و.....

سوال های مرتبط

مامان 🥰همه وجودممم🥰 مامان 🥰همه وجودممم🥰 ۶ سالگی
مامان boys مامان boys ۵ سالگی
هیچکس نمیتونه درک کنه یه مادر از صبح تا آلان چقدر زحمت کشیده تا ساعت شده الان حتی پنج دقیقه وقت برای خودش نداشته حتی اگه دل درد داشته یه دستشویی با خیال راحت نرفته حتی وقت مردن نداره حالا فکر کن بچه هات اصلا تو روز نخوابن بدون کمک از روز اول زایمان دوم بیخوابی و بدبختی ۹ ماه بگذره یه دو ساعت پشت هم نخوابیدی باشی الان باز سه روزه که میگرنت گرفته ولی محکومی به ادامه دادن اخه کسی نیست کاراتو بکنه شیر میدی دارو نمیتونی مصرف کنی شیاف میذاری سرت خوب شه دل پیچه میگیری چاره ای نداری نمیتونی بری تو دستشویی بشینی از درد تو خودت داد میزنی همین روزا چهارمین دوره پریودت بعد زایمان دوم شروع میشه اصلا توان و تاب اونو نداری بچه ها رو برمیداری میاری تو تخت بلکه بخوابونی کوچیکه رو شیر میدی یه کم میخوره میره میاد روتنت نق میزنه کل بدنتو گاز میگیره باید تحمل کنی چون درد لثه داره میذاری رو پات شیرخشک میدی هی لگد میزنه تو سینت نمیخوابه بچه بزرگترت هی میگه مامان حالا منو بغل کن نمیتونی چون کوچیکه نمیخوابه اون گریه میکنه دلت میسوزه میخوای از بدبختی خستگی گریه کنی سرت انقدر درد میکنه نمیتونی گریه کنی اخه بدتر میشه تازه بخوابنم سرتو بذاری زمین نیم ساعت نکشیده گریه میکنه شیر میخواد تا صبح بیداری در همین حین آقای شوهر از رو مبلی که دراز کشیده بود میاد روتختی میخوابه حتی یک ثانیه نمیتونه درک کنه که زن چی کشیده و چه جوری این زندگیو به دوش کشیده درسته اقایونم بیرون کار میکنن پول در آوردن سخته اما حداقل شبو موقع خواب واسه خودشونن بدون مسئولیت و حتی نمیدونن صبح تا شب زن چه جوری شب میشه و شب تا صبح چه جوری صبح و زن چه کارا میکنه که این زندگی زندگی بشه تازه این قسمت از زندگیشه 🥺