هیچکس نمیتونه درک کنه یه مادر از صبح تا آلان چقدر زحمت کشیده تا ساعت شده الان حتی پنج دقیقه وقت برای خودش نداشته حتی اگه دل درد داشته یه دستشویی با خیال راحت نرفته حتی وقت مردن نداره حالا فکر کن بچه هات اصلا تو روز نخوابن بدون کمک از روز اول زایمان دوم بیخوابی و بدبختی ۹ ماه بگذره یه دو ساعت پشت هم نخوابیدی باشی الان باز سه روزه که میگرنت گرفته ولی محکومی به ادامه دادن اخه کسی نیست کاراتو بکنه شیر میدی دارو نمیتونی مصرف کنی شیاف میذاری سرت خوب شه دل پیچه میگیری چاره ای نداری نمیتونی بری تو دستشویی بشینی از درد تو خودت داد میزنی همین روزا چهارمین دوره پریودت بعد زایمان دوم شروع میشه اصلا توان و تاب اونو نداری بچه ها رو برمیداری میاری تو تخت بلکه بخوابونی کوچیکه رو شیر میدی یه کم میخوره میره میاد روتنت نق میزنه کل بدنتو گاز میگیره باید تحمل کنی چون درد لثه داره میذاری رو پات شیرخشک میدی هی لگد میزنه تو سینت نمیخوابه بچه بزرگترت هی میگه مامان حالا منو بغل کن نمیتونی چون کوچیکه نمیخوابه اون گریه میکنه دلت میسوزه میخوای از بدبختی خستگی گریه کنی سرت انقدر درد میکنه نمیتونی گریه کنی اخه بدتر میشه تازه بخوابنم سرتو بذاری زمین نیم ساعت نکشیده گریه میکنه شیر میخواد تا صبح بیداری در همین حین آقای شوهر از رو مبلی که دراز کشیده بود میاد روتختی میخوابه حتی یک ثانیه نمیتونه درک کنه که زن چی کشیده و چه جوری این زندگیو به دوش کشیده درسته اقایونم بیرون کار میکنن پول در آوردن سخته اما حداقل شبو موقع خواب واسه خودشونن بدون مسئولیت و حتی نمیدونن صبح تا شب زن چه جوری شب میشه و شب تا صبح چه جوری صبح و زن چه کارا میکنه که این زندگی زندگی بشه تازه این قسمت از زندگیشه 🥺

۱۵ پاسخ

حال و روز زندگی خودم اومد جلو چشمم در کنار مردی که هیچ اهمیتی براش نداره خستگیام

منم حال و روزم همینه ،شش روزه سزارینم ،هیچی ندارم بخوریم بابچه هام با یه شوهربی مسولیت که حتی میگه نمیخوام پوشک بگیرم شیرخشک ینی کلن داغونم ،شوهری که همش قهرو دعوا و داد وبیداد

دقیقا موافقم بعدشم از مادر بدتر نیس از نظر مادرشوهر و شوهر

حتی متنتم من و خسته کرد چه برسه موقعیتش ،خدا قوت عزیزم،فقط محض دلداری میگم تو بهترین مادری این روزا میگذره تو ازپس همه چیز برمیای، فقط همیشه از خدا میخوام ک ی مرد بعد زایمان زنش دوست و همراهش باشه ک این لحظات سخت ودشوار نوزادی برای مادر شیرین تموم بشه

دقیقاااباحرفااااات موااااااافقم...
مادررررربودن خیلی سخته..
منم پسرکوچیکم دوهفته مریض بود متاسفانه ویروس عفونی گرفته بود دهنم سرویس شد...
شبااا نمیخوابید

فک کن تواین تایم منم بعدزایمان برای باردوم پریودشدددم...
کلااا درد خودم یااادم رفته بود
پسرر بزرگمم کلاس انلاین داشت
بعضی موقعه ها ک علیسان خواب بود
ابوالفضل وبغلش میکردمم بوسش میکردمم
ک ی موقع حسودی نکنه...🥹🥹
منم دست تنها باازم خدااروشکرر همسرم هواموداره...
کاااش مااامااانم مریض نبود میتونست بیااد کمکم ولی حیف😪😭

واقعا فقط مادر بودن ۲۴ساعته و بدون استراحته حداقل مردا از سر کار اومدنی ی نفس میکشن یا خدایی نکرده مریض بشن میتونن ی ساعت بخابن بدون دردسر ما با وجود مریضی هم باید بدوییم

این منم دقیقا

من این روزارو پشت سر گذاشتم خیلی سخته از خدا میخوام کمکت کنه بهت صبر بده

خداقوت
از همسرت کمک بگیر خب درسته اونام بیرون زحمت میکشن ولی ماهم تو خونه کسی بادمون نمیزنه جلو تی وی که هر کس ب سهم خودش بهش مسئولیت بده حتی شده با بحث و دعوا اولش غر میزنن ولی بعدش عادت میکنن

واقعا درکت میکنم دوتابچه خیلی سخته منم ازصبح تاشب سرپام ازالان زانوهام دردمیکنه

خسته نباشی واقعا ،، ،با یه دونه حرف بهشت زیر پای مادره ،،،،اینهمه مسولیت خونه رو انداختن گردن زن خونه

دقیقا منم تو همین شرایطم

منم از وقتی دومی به دنیا اومده نمیتونم به کارام برسم
دلم برا دخترم خیلی میسوزه
کاش لااقل یه کمکی داشتیم

الهی من فدات شم چقد سخته بله واقعا
من هم میگرن دارم ولی همسرم بعد از شیر دادن بچه رو می‌برد پیش خودش تا من بخوابم دوباره می‌آورد.البته من یه دونه دارم

خداکمکت کنه حتی باخوندنشم خسته شدم واقعا دوتابچه خیلی سخته هاتویکیش موندم

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
من پسرم دستشوییش رو نگه میداره و نمیره مخصوصا وقتی مشغول بازی با کسی باشه
تو خونه که باشه ، هر دو یا سه ساعت میگم برو دستشویی و غر غر میکنه که نمیرم ولی خوب بازم چند بار میگم و میره و ازش هم پرسیدم چرا فلانی میاد خونمون یا میریم خونه ی کسی ، چرا نمیری دستشویی خودت و من حتما باید بگم تا بری ، بعد پسرم میگه آخه من برم دستشویی یه وقت میبینی مهمون ها میرن خونشون یا خونه ی کسی هم باشیم ، شاید خودمون بخواییم بریم و اون طوری بازی نصفه میمونه و بهش هم اطمینان دادم که نه تو برو دستشویی و بیا کسی نمیره خونش و هم اینکه خونه ی کسی هم باشیم ، صبر میکنیم وقتی از دستشویی اومدی یکم دیگه بازی کنی و بعد بریم
الان امروز ساعت ۷ ونیم صبح رفته دستشویی تو خونه ی خودمون و بعد هم رفتیم پیش دبستانی و ظهر هم ساعت ۱۱ ونیم رفتم دنبالش و ۱۲ خونه بودیم و بعد ساعت ۱۲ رفت دستشویی و میگه تو پیش دبستانی هم نرفتم
البته کلا آب و مایعات کم میخوره ولی خوب بالاخره مشغول بازی میشه با کسی و می‌خنده ، دستشوییش میگیره ، مخصوصا وقتی یکی قلقلکش بده
یه زمانی میبینی ، این قدر نگه داشته بدو بدو میره دستشویی که نریزه 🤦🏻‍♀️
موندم چیکار کنم ، جایزه هم گرفتم براش ولی خوب یکم بهتر شده ولی خوب بازم کم و بیش نگه میداره
میگم فردا صبح که میبرم پیش دبستانی اونجا به مربیش بگم که آره نگه میداره و بهش یادآوری کن و حداقل یک بار تو زمانی که پیش دبستانی هست بره دستشویی ، خوبه یا بده ؟ اشکال نداره به مربیش بگم ؟
حتی بهش هم گفتم نگه داری شکمت و اونجایی که جیش می‌کنی ، درد میگیره و بعد باید بریم دکتر و دکتر بهت آمپول میده ولی خوب بازم کم و بیش نگه میداره
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری