۱۵ پاسخ

وای بچه من انقد مامان مامان می‌کنه نمیزاره برم دستشویی گاهی بغل باباش هم نمیره بغل هیشکی فقط من

قربون موهاش🥹❤️

خدا قوت عزیزم خدا بهت توان بده مامان جان

دو سالگی شروع ترس از جدایی هست... تا میتونین بغلشون کنین توی این سن که سیر بغل بشن و بدونن همیشه هستین...یواش یواشوابستگی کم میشه تا ۳ سالگی که استقلالشون بیشتر میشه

سلام
شما باید یه کاری کنید وابستگیش کم بشه،فردا مدرسه بره بدبخت میشین میگه بیا بشین پیش من،چندتا از دوستای دخترم آمادگی و کلاس اول اونجوری کردن بیچاره مادره بعدا باردار شد دیگه نمیتونست بشینه تو راه پله های مدرسه

دقیقا منم این شرایط داریم تازه هنوز موفق نشدم شیردهی هم قطع کنم میترسم خیلی

پسر منم این جوری هست واقعا خسته کننده هست
الان بهتره چون باباش میبرتش پارک یه ساعت سرگرم میشه

پسر من پنج سال ونیمشه هنوز میگه فقط مامان آب بده فقط مامان اینکاررو انجام بده.
الان دخترمم دقیقا همین ها رو داره ودوتاشدن🫠🫠

من چقدر دلم میخواد بهم وابسته باشه ولی نیس که نیس از اول دنیز خیلی مستقل بود

چون فقط تو کنارشی.حس مسکنه بدون تو کاراش پیش نمیره.
بزارش روزی یه ساعت یه جا بمونه
به نبودت عادت کنه
پیش مادر بزرگ یا عمه یا خاله....

بله وضعیت منم همین به وقت 2سالو 2ماه 15روزگی دخترم هنوز ی ذره وابستگیش کم‌ نشده

فک کنم خیلی تنهاست آره؟
ارمیا روزی که بیرون نرم یا پسرعموش نباشه(تو یه ساختمونیم) مثل امروز خیلی میچسبه به من

دختر منم همینه اصلا با باباش بازی نمیکنه

گناه دارن تنهان و به جز ماها کسیو نمی‌بینم انگار زندانین چاره ای نیست جز اینکه نازشو بکشی یا دست به کار شو و هم بازی براش بیار تا با اون سرگرم شه وگرنه آش همین آشه و کاسه همین کاسه اس

پسر منم مثل بچه کوالا فقط بهم چسبیده دیسک گردن گرفتم
خیلی دوس دارم چند دقیقه فقط ازم جدا بشه

سوال های مرتبط

مامان نیکا مامان نیکا ۲ سالگی
من جدیدا علاوه‌بر چالشایی که داشتم به یه چالش سخت دیگه ای برخوردم 🤦🏻‍♀️
من از تابستون به اینور فقط روزی یکبار بیرون میریم با دخترکم
بعد فاصلمون تا یه پاساژ یا پارک نزدیک تقریبا ۲۰ دیقه پیاده رویه که حالا تا بریم و بیایم یه چیزی نزدیک ۳ ساعت طول میکشه
تو این سه ساعت دخترم نهااااااایت نیم ساعت از کالسکه ش پیاده میشه و هرکاری میکنم دیگه فقط میشینه 🫠
این به خودی خود بد نیست که اینقدر بیرون ارومه کنترل همه چیزو بدست دارم
بدیش اینکه من تا برسیم خونه هلاک میشم و اون هورمون دوپامینش میزنه بالا و حالا صد برابر انرژی داره و میگه بیا من بپربپر یا بدو بدو بازی کن 😖😩
قبلا که کوچولوتر بود بیشتر عاشق راه رفتن بود الان از دم در میگه سوار کالسکه میشم حتی حاضر نیست تا سرکوچه پیاده بیاد🥴
و از اونجایی که ما وسط بازاریم و همیشه کالسکه باید همراهمون باشه نمیشه هم سوار تاکسی چیزی شد ( درواقع برام سخته کالسکه جمع کنم بچه بدوبدو سوار کنم وووو)
من واقعا نمیدونم چیکار کنم که بیشتر راه بره
شما میدونید؟
اگه کالسکه هم نبرم میگه بغلم کن 🙄