تجربه زایمان پارت سه:
خلاصه شنبه صبح خیلی ریلکس و بدون ذره ای دردی پاشدم آماده شدم رفتم بیمارستان،
دکتر خودمم اونجا بود گفت بخواب معاینت کنم ببینم میتونم بستریت کنم یا نه
خلاصه معاینه کرد و گفت دهانه رحم دوسانت بازه ولی لگنت خیلی تنگه و و بعید می‌دونم بتونی طبیعی بیاری
ولی من چون خیییییلی دلم میخواست طبیعی باشم حرفشو جدی نگرفتم و گفتم با سرم فشار دردام زیاد میشه دیگه و زایمان میکنم

ساعت ۱۱ صبح بستریم کرد و بهم سرم فشار زدن و گفتن ورزش کنم
تا ساعت چهار عصر من ذره ای دردم نگرفت!با اینکه هم ورزش داشتم و هم سرم فشار مرتب بهم می‌رفت
ساعت چهار دکتر اومد باز معاینه کرد و گفت نیم سانت دیگه باز شدی و همین روند رو ادامه بده تا بیشتر باز بشی...
دوباره تا ساعت ۹ شب من ورزش کردم و سرم فشار بهم تزریق شد ولی هیچ گونه دردی نداشتم!
ساعت هشت دوباره دکتر اومد معاینه کرد گفت هنوز همون دو و نیم سانتی و خیلی کند داری پیش میری
کیسه آب رو زد
و یهو گفت دختر پاشو پاشو فوری اتاق عمل
بچه مدفوع کرده
منم اینجوری بودم که نههههه

۸ پاسخ

منم وضعیتم عین تو بود اما من از ۹صبح تا روز بعدش که ۹ونیم بوددردشدید داشتم کل ورطشهای زایمان رو انجام میدادم خودشوم تک وتنها نه همراهی نه مامایی چون ماما قبول تکرد گفت گفت لنگنت تنگه سزارینی هستی دکتر هم بخاطر بچه ی اول بودن نانه نداد گفت دو تومن پول میگیرم عمل میکنم مام دستمون تنگ بود همراهمو هم راه ندادن بیاد پرستارها گفتن طبیعی همراه نمیخادصبح روز بعدش دکتر نه ونیم اومد معاینه کرد سر پرستارها چنان دادی کشید که نگم بهشون گفت این آدمه یا حیوانه که به این روز انداختیش خودش منو برد اتاق عمل اورژانسی عمل شدم.خلاصه مردمو زنده شدم

کدوم شهری گلم؟

یا ابلفضل با چه جرعتی با لگن تنگ میخواستی طبیعی بیاری حالا خدا باهات یار بود دردت نگرفته میدونی چه درد طاقت فرسایی میخواستی بکشی

انگار دارم خودم تعریف میکنم دقیقا منم همین طور شدم با این تفاوت که من دردام شروع شد ولی دهانه رحمم بسته بود از هشت صبح تا ده شب درد کشیدم

من 7مرداد زایمان کردم ... فک کن من از ظهر 6مرداد درد داشتم تا چهار صبح روز 7مرداد ... چهار صبح ک رفتم بیمارستان گف 4سانت باز شده دهانه رحمت بریم برای بستری ... تا ساعت 11ظهر شد7سانت با درد وحشتناک دیگه از ساعت11ظهر تا 1بعدظهر من مردم و زنده. شدم و بالاخره ساعت1ظهر زایمان کردم
برای من خیلی سخت بود بشدت ... کلا من و ابجی هام خوش حاملگی و بد زایمانیم... اصلا فکر نمیکردم این همه دردش طاقت فرسا باشه میشه تحمل کرد ولی بسختی

مامان من طبیعی زایمان کردم الان بخیهام باز شدن. روشی هست ک بسته بشن بدون ترمیم😥

دکترت مگه زودتر لگنت رو معاینه نکرده بود که متوجه بشه لگنت تنگه و امکان طبیعی برات نیست؟

دکترت کی بود

سوال های مرتبط

مامان محمدحیدر مامان محمدحیدر روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان
من ۴۰ هفته و ۵ روز بودم ولی هیچ طوری دردام شروع نشد دکترم گفت بیا تا معاینه کنم ببینم چطوری رفتم مطب معاینه کرد گفت دهانه رحمت بسته است و بیشتر از این هم نمیشه بمونی من گفتم میخوام طبیعی باشم گفت با آمپول فشار هم فک نکنم بتونی زایمان کنی سزارین میشی گفتم اشکال نداره من تلاشمو میکنم دیگه نامه داد گفت برو بیمارستان نوار قلب بگیر ببینم امشب بستری بشی یا فردا رفتم بیمارستان معاینه کردن و نوار قلب گرفتن گفتن امشب باید بستری شی ساعت شیش بود بستریم کردن تا کارمو کردن ساعت ۸ شب معاینه کرد گفت یه سانتی دیگه دوز اول رو برام شروع کردن دردای کمی میومد سراغم منم پاشدم پیاده روی کردم و ورزش کردم ساعت دوازده شب بود زنگ زدن دکترم گفت تا ساعت یک شب سرم بگیرم بعد استراحت بدن تا شیش صبح ، ساعت یک که سرم رو قطع کردن دیگه منم دردی نداشتم یکی دو ساعت خوابیدم دیگه ساعت ۶ اومدن دوز دوم رو برام وصل کردن اینم بگم شب معاینه کرد گفت همون یه سانتی ولی دهانه رحمت خیلی نرم شده
دوز دوم رو که صل کردن دیگه دردام شدید تر بود منم مدام راه میرفتم و ورزش میکردم وقتی دراز میشدم دردام خیلی بیشتر میشد همراهم کمرمو ماساژ میداد خوب بود برام تا ۱۱ و نیم ظهر که معاینه شدم گفتن ۴-۵ سانتی دیگه دکتر گفت یه ساعت استراحت بدیم سرم که قطع شد بازم درد داشتم ولی با فاصله بیشتر
ادامشو پارت بعد مینویسم
مامان آوین🎀💖 مامان آوین🎀💖 ۳ ماهگی
تجربه من از زایمان
من قبل اینکه زایمان کنم خیلی دوس داشتم طبیعی زایمان کنم سونو ۳۲ هفته رفتم گفت بچه سفالیکه دیگه سونو نرفتم مامای خصوصی گرفتم بهم ورزش داد و گفت پیاده روی کنم و اینکه دیگه لازم نیست برم پیش دکتر خودش منو معاینه کرد یه بار گفت لگنت خوبه بار دوم گفت بد نیس که کاش میرفتم دکتر هم معاینه می‌کرد سونو هم کاش ۳۷ هفته میرفتم من ورزش ها رو بعضی روزا انجام می‌دادم دیگه وقتی همه کارام رو انجام دادم روز بعد با ورزش و پله نوردی کیسه آبم باز شد رفتم زایشگاه اونجا معاینه کردن گفتن ۱ سانت بازه که مامای خودم آخرین بار گفته بود ۳ سانت بازه زنگ زدم بهش گفتم اونم با پرستارا صحبت کرد قرار شد ۴سانت که باز شد بیاد خلاصه منو بردن لیبر یه ماما اومد منو معاینه کرد هنوز درد نداشتم گفت اگه تا ساعت۱۲ دردات شروع نشن آمپول فشار میزنن دیگه ورزش بهم داد انجام دادم ساعت ۱۰ یا ۱۱ بود آمپول فشار زدن ساعت ۱۲ بود معاینه کردن ۴ سانت باز شده بودم زنگ زدن ماما اومد منم چون آمپول فشار زده بودن دردام شروع شده بود خیلی شدید بودن جوری که نم میتونستم بشینم نه ورزش کنم خلاصه ماما اومد معاینه کرد که من تازه اونجا فهمیدم معاینه چیه😑با هر سختی بود معاینه شدم چند بار ورزش هم خیلی سخت بود انجام دادنش که اونجا پشیمون شدم از انتخاب طبیعی کاش رفته بودم سزارین خیلی بهم گفته بودن نرو طبیعی پشیمون میشی گوش نکردم خلاصه بعد کلی درد کشیدن و معاینه شدن فول شدم که آخر معاینه کردن من چون بچه بجای سرش صورتش تو کانال بود دکتر کشیک اومد منو اورژانسی سزارین کرد اینطور من هم درد طبیعی کشیدم هم سزارین شدم ولی اگه برمیگشتم عقب اصلا زیر بار زایمان طبیعی نمی‌رفتم خیلی سخته
مامان مسیحا💙مهراس مامان مسیحا💙مهراس ۲ ماهگی
دکتر گفت چهارشنبه بیا بازم ویزیتت کنم و اگه شد بستری بشی چهارشنبه دقیق ۴۰ هفته بودم تواون یه هفته هم همه کار کردم
تا چهارشنبه رفتم و با گل مغربی معاینه کرد ک یه کم دهانه نرم تر بشه گفت ۲سانتی ولی معاینه ات خوب نیس دهانه رحم سفت و دولایه شده
گفتم منو بستری کن من هیچ دردی هم ندارم خسته شده بودم دیگه
دکتر بستری کرد و تا کارمو کردم ساعت۱۲ سرم فشار وصل کردن (تو زایمان قبلیم باامپول فشار ۱۰ساعت زایمانم طول کشید) اینم گفتم انشالله تا شب تموم
ماماهمراهم اومد و ورزش هارو شروع کردیم و بعددوساعت معاینه کرد گفت ۳ سانت ولی همچنان سفت و دولایه دردهای کمی هم داشتم تا ساعت ۵ ورزش کردم و دکتر کیسه اب و زد
دردهام بعدش داشت شدید میشد ورزش کردم روتوپ رفتم دوباره با گل مغربی معاینه تحریکی کرد ماماهمراهم .تا ساعت ۱۲ شب شدم ۶سانت با دردهای خیلی زیااااااد حتی از زایمانم قبل هم دردهام ب جرئت میگم بیشتر بود خیلی تند و شدید بود و اینکه پیشرفت زیادی نداشتم خستم میکرد
پارت بعد
مامان دونات کوچولو مامان دونات کوچولو ۳ ماهگی
زایمان طبیعی پارت 3
ساعت نه نیم معاینه شدم کیسه آبم پاره شد پرسیدم چند سانتم گفت چهار سانتی برو تو حیاط بیمارستان راه برو ساعت یک نیم بیا رفتم باز راه رفتم هی موقع دردا خودمو یک جایی نگه میداشتم درد تموم میشد باز راه میرفتم دوباره ساعت یک رفتم داخل معاینه کرد گفت تعغیر نکردی برو باز راه برو دوساعت دیگه بیا باز رفتم راه میرفتم یکم مینشتم رو صندلی دوباره بعد دوساعت رفتم داخل معاینه شدم همون اوضاع قبلی بود تا ساعت پنج صبح همینطور از درد ناله میکردم دیگه رفتم داخل معاینه کرد همون چهار سانت بودم دیگه گفت لباستو عوض کن اومد نمونه خون و ادرار گرفت و آنژوکت وصل کردم رفتم اتاق زایمان معاینه شدم معاینه لگنی گفت لگنت یکم برآمدگی دارع ولی بچت زیاد بزرگ نیست و مشکلی پیش نمیاد البته که من چند روز پیش معاینه لگنی شده بودم پیش دکترم و معاینه تحریکیم شدم که دکتر من همین حرف رو زده بود اون موقع دوسانت بودم اومدن سوزن فشار زدن بعد دوباره معاینه شدم ماما گفت که شیش سانتی خوب دهانه رحم دارع باز میشه و سرم بستش و رفت (ولی به نظرم به این دلیل بست که من تو شیفت اون زایمان نکنم چون شیفت داشت عوض میشد )
مامان هانا خانم مامان هانا خانم ۷ ماهگی
تجربه زایمان ۱
هفته ۳۸ و ۵ روز رفتم برای معاینه دکتر گفت اصلا سر بچه تو لگن نیومده و هنوز بالاس منم با کلی استرس ورزش و پیاده روی رو زیاد تر کردم
دو شب بعدش یه شیاف گل مغربی گذاشتم خوابیدم نصف شب یه سر رفتم دستشویی اومدم دیدم یکم دلم درد می‌کنه، ساعت شیش صبح دوباره پاشدم برم دستشویی دیدم یکم شلوارم خیس شد تو دسوییی همینجور آب ازم اومد پایین و لکه خون اومد
رفتم حموم آماده شدم رفتم سمت بیمارستان
منو بستری کردن دکتر ساعت هشت اومد بالا سرم معاینه کرد گفت یک سانت بازی ولی انقباضات خیلی خوب داره پیش می‌ره همینجور فعلا ادامه می‌دیم
گذشت تا ساعت ۱۲ دیدم دل دردام داره بیشتر میشه ولی قابل تحمل بود دکتر گفت یکم دیگ میام معاینه کنم ببینم چقدر باز شدی یک ساعت گذشت دیدم خبری از دکتر نشد، ماما اومد معاینه کنه گفتن دکتر گفته خودم میام گفت مادر دکتر فوت شده ول کرد رفت ، اونجا بود که استرس به دردممم اضافه شد ، ساعت دو بود ک باز معاینه کردن گفت ۴ سانت باز شدی نگران نباش دکتر انکال میاد بالا سرت
منم دردام داشت بیشتر و بیشتر میشد
زنک به دکتر انکال زدن گفت براش آمپول فشار بزنید که زودتر انجام بشه
از یه جایی به بعد دیگ نفهمیدم کجام و چیکار میکنم فقط خواهش و التماس که مسکن بزنید من آروم بشم
ماما معاینه کرد گفت هشت سانت باز شدی خیلی خوبه یکم دیگ تحمل کنی بچه به دنیا میاد
زنک به دکتر زدن دکتر گفت باید بیام معاینه کنم
اومد معاینه کرد گفت موقعیت حنین بده باید فوری ببرین اتاق عمل اورژانسی سزارین بشه
اونجا بود که کلی گریه کردم و گفتم من این همه درد کشیدم که الان سزارین بشم
اینقدر جیغ زدم که نفهمیدم چ جوری تا اتاق عمل منو بردن
آمپول بی حسی رو زدن به کمرم دیک اونجا بود که هیچ دردی نفهمیدم
مامان علیسام مامان علیسام ۱ ماهگی
پارت۲

دیگه من همین طور انقباض داشتم تا ساعت ۶ اینا ک دکتر اومد دکتره هم ی پخمه ای بود ک نگو
تازه بینیشو عمل کرده بود و همه صورتش کبود😂
دیگه گفت ما تا ۳۹ هفته اجازه معاینه تحریکی و سرم فشار و.. نداریم باید صبر کنی بری تو ۳۹ هفته
به خاطر ی روز گفت ما کاری نمیتونیم کنیم
اینا هم هعی منو معاینه میکردن میگفتن هنو همون ۳ سانتی

دیگه تا چند ساعت بعد ک شیفت تغییر کرد و دکتر جدید اومد گفت این بنده خدا رو چرا از دیشب این طور نگه داشتید و اینلم گفتم دکتر فلانی گفته کاری باهاش نداشته باشید تا ۳۹ بشه
دیگه دکتره اعصبانی گفت دستکش بده خودش معاینه کرد گفت این الان ۴ سانته نه س سانت بهش تو دقیقه چهار قطره سرم بدید به ماماشم زنگ بزنید
دیگه اینا سرم وصل کردن یک ساعت بعد هم مامام اومد اون اومد دیگه دردام غیر تحمل داشت میشد رفتم دوش اب گرم و زیر اب ورزش بعدش معاینه شدم گفتن ۷ سانتی سرم و قطع کرد
بعد اون باز ورزش کردیم بعد ی ساعت معاینه کردن گفتن ۹ سانتی
دیگه یکم ب ورزش ادامه دادیم که مامام گفت رو تخت مثل سرویس میری بشیم ولی چون درد زیاد داشتم نتونستم گفت زانو هاتو بزار رو تخت باشه بعد زور بزن حدود ۱۰ دقیقه داشتم زور میزدم ک دیگه سرش اومد و سرشو دیدن رفتیم اتاق زایمان ۵ دقیقه هم اونجا در حال زور زدن بودم ک بچه ب دنیا اومد🥺
مامان بردیا مامان بردیا ۵ ماهگی
پارت ،2دیگه هیچی معاینه کرد گفت یک سانت باز شده من درد نداشتم دیگه تا وقتی کارامو انجام داد کاغذ بازی اینا شد همون 2دیگه باز معاینه کرد گفت بریم زایشگاه باهمون یک سانت دیگه مادرم رفت تو استراحت گاه منم باماماخودم رفتم تو زایشگاه شانس خودم مامام همون شب شیفت بیمارستان بود دیگه هیچی رفتیم تو زایشگاه من رفتم تو اتاق مامامم رفت گفت تا 4 سانت باز بشه میام رفت بیرون اتاق ولی همونجا بود دیگه یه ماما دیگی اومد سرمو وصل کرد قلب بچه رو ازاون چیزا گذاشت که همجوری بزنه دیگه رفت من همجوری که دراز کشیده بودم هی درد داشتم کم دیگه تا ساعت 3ونیم بعد اومد دوباره معاینه کرد گفت شدی 3 سانت گفت رحمت خیلی خوبه نرم عالی دیگه رفت شد ساعت 4,20دقیقه اومد یه سرم زد گفت توش داروی آمپول فشار چون کیسه آب پاره باید زودتر زایمان کنی دیگه دیگه رفت من موندم با آمپول فشاردیگه کم کم هی درد می‌آمد فقط شکم سفت میشد کمرم درد میکرد تو کشام اینا فشار می‌آمد دیگه مامام اومد معاینه کرد گفت شدی 4 سانت دیگه بود نرفت دیگه منم هی دردا زیاد میشد تا ساعت 6
مامان آیلین کوچولو🎀 مامان آیلین کوچولو🎀 ۴ ماهگی