منم وضعیتم عین تو بود اما من از ۹صبح تا روز بعدش که ۹ونیم بوددردشدید داشتم کل ورطشهای زایمان رو انجام میدادم خودشوم تک وتنها نه همراهی نه مامایی چون ماما قبول تکرد گفت گفت لنگنت تنگه سزارینی هستی دکتر هم بخاطر بچه ی اول بودن نانه نداد گفت دو تومن پول میگیرم عمل میکنم مام دستمون تنگ بود همراهمو هم راه ندادن بیاد پرستارها گفتن طبیعی همراه نمیخادصبح روز بعدش دکتر نه ونیم اومد معاینه کرد سر پرستارها چنان دادی کشید که نگم بهشون گفت این آدمه یا حیوانه که به این روز انداختیش خودش منو برد اتاق عمل اورژانسی عمل شدم.خلاصه مردمو زنده شدم
کدوم شهری گلم؟
یا ابلفضل با چه جرعتی با لگن تنگ میخواستی طبیعی بیاری حالا خدا باهات یار بود دردت نگرفته میدونی چه درد طاقت فرسایی میخواستی بکشی
انگار دارم خودم تعریف میکنم دقیقا منم همین طور شدم با این تفاوت که من دردام شروع شد ولی دهانه رحمم بسته بود از هشت صبح تا ده شب درد کشیدم
من 7مرداد زایمان کردم ... فک کن من از ظهر 6مرداد درد داشتم تا چهار صبح روز 7مرداد ... چهار صبح ک رفتم بیمارستان گف 4سانت باز شده دهانه رحمت بریم برای بستری ... تا ساعت 11ظهر شد7سانت با درد وحشتناک دیگه از ساعت11ظهر تا 1بعدظهر من مردم و زنده. شدم و بالاخره ساعت1ظهر زایمان کردم
برای من خیلی سخت بود بشدت ... کلا من و ابجی هام خوش حاملگی و بد زایمانیم... اصلا فکر نمیکردم این همه دردش طاقت فرسا باشه میشه تحمل کرد ولی بسختی
مامان من طبیعی زایمان کردم الان بخیهام باز شدن. روشی هست ک بسته بشن بدون ترمیم😥
دکترت مگه زودتر لگنت رو معاینه نکرده بود که متوجه بشه لگنت تنگه و امکان طبیعی برات نیست؟
دکترت کی بود
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.