بیکاری به چه چیزایی فکر میکنی ... نفوس بد نزن با خیال راحت و انرژی مثبت برو زایمان کن برگرد این حرفا چیه
میخوای بری کدوم بیمارستان؟
دکترت کیه
عزیزم حق داری سخته مخصوصا که خاطرات بدی میاد تو ذهنت راضیش کن عوض کنی
سخته ولی بهش فکر نکن. هربار یادت میاد از ذهنت بیرونش کن و به یه چیز دیگه فکر کن.
من هم حدود ۱۲ـ۱۳ سال پیش مادربزرگم رو از دست دادم. تو بغل خودم حالش بد شد و خودم به اورژانس زنگ زدم و به اونها تحویل شون دادم. بعد هم اونها بردنش بیمارستان و ما با ماشین رفتیم دنبالشون، اما بعد از چند دقیقه تو اورژانس بیمارستان بهمون خبر دادن که تمام کرده و کاری از دستشون بر نیومده.
دو سه سال بعدش من خودم تو همون بیمارستان مشغول به کار شدم. تنها خوبیش این بود که من تو درمانگاه بیمارستان بودم و از یه در دیگه رفت و آمد میکردم. اما دنیا چرخید و چرخید تا بعد از چند سال دختر خودم رو تو همون بیمارستان به دنیا آوردم. بعدها تو همون بیمارستان یه تجربه تلخ دیگه داشتم و سقط کردم. الان باز میخوام اونجا پسرم رو به دنیا بیارم.
انگار همه ی تجربیات خوب و بد رو دارم تو اون بیمارستان تجربه میکنم. اون هم تو شهری مثل شیراز که حدود ۲۰ تا بیمارستان داره 😅
من به خودم سخت نگرفتم، شما هم سخت نگیر. زندگی همینه دیگه.
جاریم هم دختر شو تو یه بیمارستانی از دست داد میگه برای زایمانم اون بیمارستان نمیرم
بستگی داره چقدر بتونی فضای اونجا رو تحمل کنی
راستش پدر همسرم تو اون بیمارستانی که قراره من زایمان کنم فوت کردن اولش اذیت میشد منو ببره اونجا ولی خودش گفت زندگیه دیگه تو همون بیمارستانی که خدا پدرمو ازم گرفت قراره یه پسر بهم هدیه بدن
الان دیگه راحت میریم
میدونم براش سخته ولی خب تقریبا کنار اومده
ن بابا بد به دلت راه نده قسمت اوناهمین بوده تویه نفراونجوری شده قرارنیس ک خدایی نکرده براهمه اونجوری بشه فکربدنکن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.