مامانا میشه محبت کنید سوال منو جواب بدین خیلی داغونم شما میرین خونه مادرشوهرو مامانتون بچه هاتون اروم و ساکتن؟پسر من همش درحال چرخیدنه در کابینت باز کردنه غذاشو نمیخوره یه لقمه میخوره و میچرخه همه هم همش میگن تو خونه هم اینطوریه؟؟🤔🤔یا از حرف نزدنش فقط میپرسن پسرم کلمات کمی میگی دیگه دارم خودمو میبازم همش با یه حالت خاصی میگن حالا من همش ذهنم میره رو‌پیش فعالی و زبونم لال اوتیسم من قبل از بارداری خیلی میترسیدم از اوناییم که اگه یکی بگه یه مریضی داره من همش منتظرم و احساس میکنم منم قراره بگیرم خیلی در عذابم همش با حرفاشون دلمو میشکنن مامانم و مادرشوهرمم فقط میگن جایی نمیبریش اینطوریه(حالا منظورشون خونه های خودشونه از جایی)ببرم با حرفاشون مثل چاقو میزنن به قلبم مادرشوهرم بچه دوماهش بود میگفت چرا نمیشینه ۵ماهش بودچرا ۴دست و پا نمیره کلا یه توقعات ماورایی از بچه داشتن منم هفته ای یبار دوبار میرم خونه هاشون مامان خودم میگه چرا ما بش میگیم بگو مامان تکرار نمیکنه؟؟بچه موقعی که کارم داره صدام میزنه مگه طوطیه بخدا من از وقتی اعلام کردم باردارم یه روز خوش ندیدم از دست دوتا خانواده منتفرم ازشون مامانم امروز از خواعرم میپرسید مشکلی نداره حرف نمیزنه؟؟طبیعیه یعنی؟؟😭😭😭

۲۷ پاسخ

بچه ای که نمیشینه و بازی میکنه و شیطنت داره یعنی سالمه
به حرف کسی اهمیت نده
همینکه کلمه میگه یعنی سالمه

والا به منم میگن چرا پشت تلفن حرف نمیزنه و اده دده میگه منم گفتم هروقت دلش بخواد حرف میزنه توجه نکن به حرفاشون یه گوشت در باشه و اون یکی دروازه ازین اراجیف حالا حالاها قراره بشنویم پسر منم یکجا نمیشینه همش در حال بدو بدوهه بچه سالم یعنی این شیطنت کنه

عزیزم فقط تو مشکل نداری هم ماهم اینجوریم دیگ کشش نداریم از دستشون من مادر شوهرم بچه پنج ماهرو کپ مینداخت میگفت سینه خیز برو بهش میگفتم نکن بچه رو اذیت نکن بچه هنوز انجور توانایی بدست نیورده اونم چی بچه من ک دوماه زودترم بدنیا اومده بود نسبت ب همسنای خودش عقب بود ایفد باهاش کلنجار میرم و هی بهش میگم نکن اذیت نکن تا یکم دست برداشته هنوزم میگهااا حالا ک پسرم میخاد راه بره هی میگه چرا راه نمیری زود باش تنبلی فلان اینجور هی گیر میده بهش دیگ عادت کردم منم هی بهش میگم وقتش خودش همه کار میکنه بچه با بچه فرق داره دیگ هیچی نمیگه ..مامانمم بچه دوسه ماهه نمیتونس رو پاهاش وایسه هی میگفت وی چرا واینمیسه باید وایسه نمیدونم از اینجور چیزا ..بخدا منم باهاشون درگیرم تازه پسرمم لاغره و جثه ریزی داره اون دیگ جریانش جداس ک همش باهاشون بحث میکنم ک هی مدام نگید لاغره و ضعیفه من کور نیسم خودم میبنم

پسرمن کل مغازه همسرم بهم میریزه
مدام درحال دویدن ،جیغ میزنه و خوشحاله و...
کلمات جابجا میگه چیزی می‌پرسی اگه جوابش مثبت باشه نمیگه بله یا اره
مثلا باید بگم اب میخوری باشه اونم بگه باشه یا بپرسم اب میخوری میگه نع

وقتی پیامتون خوندم یاد خودم افتادم🥹💔من که هیچ وقت یادم نمیره مادر شوهرمو حلال نمیکنم

امان از دست این بزرگترا که فقط بلدن ادمو حرص بدن

یک مدت کلا جایی نمیرم اگع جای شما باشم، چون آدمی هستم به حرف خیییلی خساسم و تمام روح و روانم بهم میریزه و در نتیجه سر بچم عصبی میشم، میشینم خونه راحت، میرم پیاده روی پارک، اگه پرسیدن بگو کار دارم فلانه بهمانه

طبیعیه بد به دلت راه نده پسر من چندروز دیگه دوسالش میشه هنوزم جمله نمیگه فقط در حد چند کلمه. نمیدونم اینجور آدما انگار خودشون تا حالا بچه بزرگ نکردن یا بچه ندیدن تا حالا

عزیزم اینا بچه های خودشون از همه بدتر و حرف گوش نکن تر بودن ولی یادشون نیست.
مثل خودمون که الان دیگه چیزی از رفلاکس و کولیک و..‌ یادمون نیست و میگیم خیلی راحت گذشت😑گاهی ام از قصد میگن ولشون کن اصلا اهمیت نده.
امام صادق گفتن بچه ای که شیطونه ینی رشد مغزی خوبی داره.
بچه شیطونی نکنه پس چیکار کنه؟

همه همینن عزیزم منم قبلا خودخوری میکردم الان جوابشونو میدم میگم شما دخالت نکنید یا دکترش میگه طبیعیه یا میگم بچه ها فرق دارن با هم یا میگم درعوض زودتر فلان کارو یاد گرفته بقیه نمیتونن پسر منم کلا دوتا کلمه خوب میگه بقرو سالی یه بار یه دفعه میگه هرچیم میگیم تکرار کن به هیچ جاش نمیزاره خود منم دیر به حرف اومدم ول کن حرفای بقیرو تازه اول راهیم هنوز کلی حرف باید از دیگران بشنویم سعی کن بیخیال باشی ایشالا بچه هامون سالم و سلامت همیشه باسن

رابطه تو کم کن آرامشت بیشتر میشه احترام ها هم حفظ میشه

عزیزم
تمام بچه ها شیطنت دارن در کابینت باز میکنن میریزن میپاشن
بچه ان دیگه

برای حرف زدن هم ب نظر من توجه نکن
خودش کم کم راه میفته
ولی من بودم کم تر میرفتم جایی که اذیت میشم

و البته با اینکه همیشه آدم رکی نیستم ولی وقتی صحبت بچم باشه رک میشم
تو هم رک بگو همه چیزش طبیعیه و انتظارات شما غیر طبیعیه
کسی حق نداره رو بچم عیب بزاره

عزیزم همه بچه ها اینجورین بخصوص چه هایی که تازی راه میرن خیلی بازیگوشی میکنن و نمیشینن اصلا بجه شما سالم سالم شکر خدا نگران نباش
یه مدت نرو خونه هیچکدومشون اگه گفتن بگو پسرم اذیتتون میکنه ترجیح میدم خونه خودم باشم
به مادرم رک و راست بگو که ناراحت و دلگیر میشی

چرا حس کردم این متن رو من نوشتم؟بخدا که من همه اینا رو دارم پسرم خیلی اذیت کاره شیطونه همخ جا رو بهم میریزه حرف نمیزنه و همه بهم استرس میدن

توی زندگی بهترین روزهای منو فرزندمو مادر همسرم الوده کرد به غم میخوام دیگه نزارم اینکارو بکنه توام همینطور باش مادر قوی باش

عزیزدلم بچت اولا سلامته و همه رفتاراش طبیعیه و اینکه چقدر حرف دیگران برات مهمه... آگاهیتو بالا هر چند قبول دارم دور اطراف میتونن اعتماد به نفس حتی بچه رو پایین بیارن و حتی انرژی خاری کن از تو و باید یا قوی باشی حرفاشون مهم نباشه یا کلا کمتر بری و فاصله بگیری اما بدون همه مامانا مثل خودت درگیر همه شیطنتای بچه هاشونن هم هر بچه ای تو یسری مراحل رشدی متفاوتن با بقیه و اصلا مهم نیست جلو عقب بودنش اگر از نظر پزشکی یا روانشناختی مشکل نداشته باشن اونم با متخصص تو همسن زمینه قابل حله و اینکه گاهی پدرو مادربزرگا دایه عزیزتر از پدرو مادر میشن و با روشهای سنتی و یا رسم رسوم غلط میخوان تجاربشون و تو حلق ما کنن که با احترام گوش میدم اما اصلا عمل نمیکنم ..

وا اللن چیش مث اوتیسم دختر من دوماه بزرگتره پسر شماس حرف نمیزنههه خیلیییی کم کلماتی میگه

مگه بچه یک سال و چهار ماه چقدر حرف میزنه؟

ببین همه چی به یه ورت باشه.پسر منم الان حرف نمیزنه اصلا تازگیا فقط کلماتی که میگینو تکرار میکنه.هرکیم میگه به هیچ جام نیس.میگم طبیعیه دکترش گفته خیلی باهوشه بجای قبول کردن برچسبایی که میزنن پروبال بده به کاراش جلو همه ببرش بالا.
پسر من اصلا بغل هیشکی نمیره بدش میاد مخصوصا کسایی که خودمم ازشون انرژی منفی میگیرم دقیقا اونم باهاشون ارتباط نمیگیره یبار همونا گفتن بچت آدم ندیده بغل هیشکی نمیره گفتم بچم اگه قرار باشه بغل هرکسی بره من باید به عقلش شک کنم اتفاقا خیلی خوبه این اخلاقش.هرچی میگن برعکسش کن

بسم الله انگار بچه نداشتن تا حالا بچه ای که کنجکاو نباشه و شلوغ نکنه سالم نیست
حرف زدن هم چه انتظاری از بچه یک سال و چهار ماهه داری فداتشم طبیعیه

این آدمای سمی پر مدعادر بچه داری همه جا هستن .زندایی من بچه ۸ماهه رو میگفت الان بائو دو کلمه ای بگه مثلا شیر بده😂دختر من هنوزم دو کلمه ای نمیگه چون زوده براش.خودت و درگیر حرفاشون نکن

اونا مگه خودشون بچه نداشتن؟؟؟توقع بیجا دارن از بچه.همه ی بچه ها همینن. جایی بریم غذا نمیخوره پسرم خوابش بهم میریزه شیطنتش بیشتر میشه بعدشم خوب معلومه تو خونه ی خودمون باشیم بیشتر حرف میزنه اهمیت نده اگه اذیت میشی کمتر برو اونجا به جاش با بچت بیشتر وقت بگذرون

چیزایی که گفتی علائم بچه سالمه اگه نبود باید شک میکردی
کلمه ام تعدادش فعلا اصلا مهم نیست خیییلی وقت داره

اینایی ک گفی همش عادیه از بچه طفل معصوم. اره پسر منم ک راه نمی‌رفت میگفت مادرشوهرم چرا راه نمیره خب بچه منم کاملا حرف نمیزنه

عزیزم اولا بهت بگم ک بچه شما کاملا طبیعیه خداروشکر دوما شما مجبور نیستی انقد در رفت و امد باشی با خانواده ها سعی کن به اعصابت مسلط باشی شما احساس میکنم خیلی امار میدی یا امار میگیرن ازت ک انقد ب خودشون اجازه دخالت میدن از این ب بعد ن خودت ن همسرت چیزی راجب زندگیتون ب کسی نگید یا راجب بچه از این بعدم چیزی گفتن بگو بچه ام هر ماه چک میشه توسط پزشک خداروشکر همه چیش عالیه اینو با لحن محکم بگو 🫂

اتفاقا پسر منم همش میرم خونه مادرشوهرم تو کابینت هاش حتی نمک پاش شکونده همش تو اشپزخونه س😅🥸😂😂😂

عزیزم بچت کاملا طبیعیه اینا خودشون یادشون رفته بچه داری هر وقت چیزی گفتن همینو بگو . بگو دیگه خبلی از بچه داریتون گذشته یادتون رفته وگرنه بچه من همه کاراش نرماله . هر وقت هم از بچه توقع بیجا دارن بخند بهشون که چه توقعی دارین از بچه اینقدری. خیلی عجیبه این حرفاشون نوه اولشونه احتمالا؟

سوال های مرتبط

مامان شاهانم مامان شاهانم ۱ سالگی
خانما دلم گرفته پسرم از دیشب اسهال شدبدگرفت یعنی تا صبح من هر یه ربع به یک ربع داشتم بچه میشستم
اونجوری خواب درست حسابی ندارم پسرم شب تا صبح نمیخوایه دیشبم از یک بیدار بود تا پنج ونیم صبح دیروز خونه مامانم اینا اومدم
من فقط در حد یک ساعت ونیم بچمو پیش مامانم نگه میدارم میرم باشکاه اونم صبح زود میرم برمی‌گردم بچه یه تایمشو بیشتر خوابه
بعد یه مقدار دست مامانم درد می‌کنه میگه نرو باشگاه فلان مجبوری بری گفتم باشگاه دوست دارم میرم روحیه میگیرم میگه اخلاقتو نمی‌بینی کند شده فکر می‌کنی اخلاق داری یهو توپیت بهم همه بچه دارن دارن بچه نگه میدارن یکیم تو
ما بالا پایین مادر شوهرم اینا می‌نشینیم چون تو خیابون نمیتونم بچه ببرم بیرون پیاده رو نداره بیشتر خونم مگر اینکه شب شوهرم بیاد اونم همش خسته فلان با ماشین یدونه دور بزنیم اینجا خونه مامانم میام یه بیرونی یا بازاری برم اونم بچه میبرم
وقتی اینجوری گفت همه بچه دارن توهم داری اخلاقتو نمی‌بینی دلم نمیدونم چرا گرفت
یه جوری بهم توپید خودش با خواهرش اعصابشو خورد میکنن سر من خالی میکنه بخدا خواب درست حسابی ندارم همش استرس دارم خشتممم فقط