۷ پاسخ

من کم کم سر پستونک سوراخ کردم ، هر دو سه روز بیشتر سوراخش کردم آخرش سر پستونک بریدم ، دیگه دهنش ننداخت دوسه روز موقع خواب غصه داشت الان بهش عروسک میدم بغل میکنه میخوابه

الهي بميرم برا بچم امروز ك ميخاس بخابه با بغض و اشك و اه خابيد دلم كبابه براش سختيش يك هفتس تحمل كنيد تموم بشه زير ساز دندونا نابود ميشه

من الان روزه سومه ك تو ترك پستونكم شب رو ميخابه اما خابه روز رو خيلي اذيت ميكنه امروز بعد سه روز خابيده ب اميد خدا ميگن يك هفته ك بشه عادي ميشه من ميترسيدم بگيرم خودش پارش كرد من بسم الله گفتم

عزیزم تدریجی ازش بگیر، خودم دو ماه پیش پروسه ترک تدریجی پستونک رو انجام دادم که خودش نزدیک یک ماه و نیم طول کشید. اول در طول روز کمش کردم بعد از خواب روز و در آخر از خواب شب، من عکس نوزادی خودش رو نشونش میدادم که پستونک دهنشه و میگفتم بابا پستونک رو برده اداره داده یه به نی نی اینم عکس همون نی نی هست، روزا و شبا هم به جای پستونک کتاب داستان میدم دستش و براش میخونم یا شعر و بعدم لالایی تا بخوابه، باهاش صحبت کن بگو شما بزرگ شدی الان نی نی گریه میکنه برای پستونک گناه داره بذار بخوره تا بخوابه، پسر منم خیلی بی قراری می‌کرد.

به نظرم با نخ به بادكنك وصلش كنين
ببرين بچه تون رو بيرون، پستونك رو رها كنين باد ببره، اينطوري بچه ميفمه ديگه نميتونه بياد !!!
اما بيقراري و .. حتما داره ديگه

چقدر دير ميخواين بگيرين!!
من الان به دخترم ميدم، وابسته شده، اما چن روز مونده به يكسالگي اميد به خدا ميگبرم ازش
چون خيلي وابستگي مياره

وای من سر این پستونک بیشتر از یک هفته داغون شدم گرفتنی 18ماهش بود خیلی سخت بود

سوال های مرتبط

مامان نلین مامان نلین ۲ سالگی
خب اومدم تجربه ی خودمو در مورد ترک پستونک بگم نمیگم راحت بودش ولی اونجوری که برای خودم غول ساخته بودم نبودش من ۱۲ روز پیش خیلی یهویی نلین از خواب بیدار شد تصمیم گرفتم پستونک بهش ندم البته نلین تا قبل ۱۸ ماهگی فقط برای خواب و هنگامی که از خواب بیدار میشد بهش میدادم که دوباره به خوابش ادامه می‌داد تا اینکه از اردبیهشت ماه که تب ۴۰ درجه کرد وابسته پستونک شد که فقط می گفت پستونک که کلا در طی هم زیاد می خورد یه مدت گفتم ایرادی نداره چون دندونش هم در می آورد از اونورم خواب در طی شبش خیلی بدجوری شده بود پشت هم توی خواب بیدار میشد و پستونک می خواست دیگه دیدم خیلی وابسته شده صبح بیدار شدم گفت پستونک گفتم مامان نمیدونم کجا گذاشتی برو بگرد پیداش کن تا ساعت یازده موقع خواب نیم روزش یه پنج دقیقه گریه کرد و خوابش برد بیدار شد گفت پستونک نلین به پرنده ها علاقه داره گفتم مامان پرنده ها بردند گفتند نلین بزرگ شد گفتند چیزی دیگه ی برای نلین میاریم گفت نه نه منم پشت هم تکرار میکردم پرنده ها بردند تو که پرنده ها رو دوست داریی تا غروب حسابی سرشو گرم کردم حسابی خستش کردم شبش رفتیم با هم عروسک به همراه وسیله های تمیز کاری خریدیم نلین خیلی جارو دسته بلند دوست داره گفتم نلین کدام‌ها رو دوست داریی پرنده ها گفتند هر کدوم دوست داریی بردار که انتخاب کرد اومدیم خونه خیلی خسته بودش زود خوابش گرفت در طی شب هم بیدار شد یکبارش روی پام گذاشتم چند بار دیگه پشتشو ماساژ دادم خوابش برد نمیگم راحت خوابش برد حتی چند دقیقه گریه هم کرد ولی خب اونجوری نبودش زود خوابش می کرد فرداش چند باری اومد گفت پستونک بازم همون جمله ها رو گفتم و عروسکشو نشون گفت باشه روز سوم تب کرد بقیه رو پایین میذارم