یکی از مزیت های گهواره برام اینه که وقتی میبینم بقیه هم تجربه و حس مشترکی با من داشتن،خیلی بهتر باهاش کنار میام.ولی چند تا چیز هس که دیدم همتون حس متفاوتی داشتین بهش و باعث شده فک کنم من خیلی بی احساسم.من از اول بارداری با روحیه خوب و خوشحال و عاشق بچم بودم ولیییی ؛اینکه میگن تا بچه رو گذاشت تو بغلم همه ی دردام یادم رفت🙄نه راستش من دردم تموم نشد و بخیه زدن خیلی اذیت کننده بود برام حالم خوب نبود.و اینکه دیدم خیلیا میگن وقتی بچه خوابه دلشون براش تنگ میشه.اینم من حس نکردم تا حالا و بابتش عذاب وجدان دارم😂

حالا منو بگو بچه ی روزش بود تو بغل من که میومد گریه میکرد بغل بقیه آروم بود من میشستم گریههه میکردم که دخترم منو دوس نداره 😐 بعد بقیه میخندیدن بم😂🥴

اوه بچه من که میخوابه من دعا دعا میکنم بیدار نشه زود

زایمانم هم اینقدر غصم دادن که شد بدترین روزای من

😅😅
منم وقتی بچه بدنیا اومد بیشتر تو شوک بودم و هی نگاش میکردم حس میکردم نمیشناسمش🤣🤣 ولی الکی سعی میکردم هیجان زده باشم که فیلم میگیرن پس فردا بهش نشون میدم غصه نخوره بگه مامانم دوسم نداشت🤣🤣
اینکه دلم براش تنگ بشه هم گاهی چرا دلم تنگ میشه براش
وقتیم بیداره تا نصف شب عصبی میشم که چرا آخه خوابش میاد و نمیخوابه

منک زایمان راحتی داشتم خدارشکر سزارینم بودم

ولی سر موضوع خواب من پسرم می خوابه تازه میرم اینستا یا به کارام میرسم یزره تکون میخوره سری تابش تکون میدم بیشتر بخوابه

راز مو داشتن بچه هاتون چیه؟😆