خدالعنت کنه اونایی رو که بعد زایمانم اذیتم کردن کاری کردن من از بچم زده بشم همش میگفتن اندازه موشه کوچیکه فلانه
کاش سالم بود مگه بچه من چه مشکلی داشت مگه گناه کردم که حالم بدشد یه ماه زودتر دنیا اومد مگه گناه کرده بود که وزنش ذوکیلو بود
منم پسرم یک ماه زودتر دنیا اومد وزنشم ۲۲۰۰ بود الان شده ۷ ولب عمه م هروقت میبینش میگه چرا بزرگش نکردی چی میخوره😂😂حالا بچه های خودش سیخن.
عزیزم چزا خودتو زجر میدی مرگ.یبار شیون یبار، خانوادت باشن نیمخوای که توهین کنی بهشون محترمانه بگو من شرایط مهمون داذی دیگه ندارم میخوام تنها باشم بچم نیاز به سکوت داره انشاالله بعدا دوباره تشریف بیارید
با بند بند وجودم درک میکنم حست به بچه رو خیلی دوسش داری ولی به مرز جنون رسیدی ، خسته ای و انگار این فشار تمومی نداره ..... دختر منم ۲۴ ساعت فقط گریه و جیغه . نه میخوابه نه شیر میخوره . پسرم یک سال بود خیلی میگفت بریم مشهد ولی من بخاطر بارداری نرفتم دیگه دخترم چهار ماهه شد رفتیم ولی توی راه اینقدر دخترم گریه میکرد و جیغ میکشید منم گریه میکردم ، رسیدیم مشهد اول گفتم من نمیام حرم با امام رضا قهرم ولی باز خر آقاجون شدم رفتم زیارت ، حالا هی بچه هایی میدن سندرم یا فلج ،گفتم قربونت بشم آقا فقط میخوای بهم بگی ناشکرم ...... نمیدونم خواهر حکمت این وضعیت زندگی ما الان چیه ؟ خدا میخواد صبرمون رو امتحان کنه چیه ولی مشکلیه که میگذره ، نمیگم ۳ ماه دیگه یا یه سال دیگه شاید بیشتر طول بکشه یادمه برادرزاده م موقع عقد من سه ساله بود هنوز لجباز بود ، زن داداش طفلکم رو از وسط جشن بلند کرد ولی عروسی مون ۸ ماه بعدش بود چنان خانم شده بود ، یهو این روزها تموم میشه ..... دیشب به برادرزاده م که الان خانمی شده نگاه میکردم که چقدر الان همدم مامانشه و میگفتم زهرا تحمل کن این روزها تموم میشه و قشنگی های بعدش میارزه ....... البته این حرفها رو توی اون نیم ساعتی که آلا خوابیده میگم 🤣
عزیزم درکت میکنم پسر منم یه ماه زودتر اومد دنیا تازه ای یو جی آرم بود وزن تولدش ۱۶۰۰ بود از عالم و آدم حرف شنیدم الانم تازه وزنش شده ۶ کیلو هرکس میرسه میگفت بچه فیل زاییدی باز من میگم خداروشکر تنش سالمه بخدا منم دست تنهام مادرم فوت کرده کار شوهرم سنگینه حقوقش کنه ب سختی داریم زندگی میچرخونی هزارتا قرض و قوله داریم ولی چاره چیه توام پاشو یه دوشی بگیر یه آرایشی کن روحیتو خوب کن بخاطر دخترت خدای ماهم بزرگه قربونت برم
میدونم درکت میکنم . چاره ای جز تحمل نیست همه این روزام میگذره و کوچولوت بزرگ میشه و کمتر اذیت میکنه . بچه ها اکثرا تا دوسالگی اینجورین کم کم بهتر میشن
دخترم عین دخترشماست ینی دیروز ازبس گریه کردم وعصبانی شدم که نگو
گفتم دیگه ازپسش برنمیام هیچ جا نمیتونم برم حتی تا سرویس یا یه بیرون
عزیزدلممممم الهییییی درکت میکنم بخدا شرایطتت مث منه منم واقعا خسته شدم پسرم خیلی اذیتم میکنه ولی دنبال هر راهی میرم تهش میرسم ب اینکه باید تحمل کنم و صبر کنم فقط چند ماه دیگه صبر کن آروم میشن از همین پروسه دندون در اوردنشون ک بگذره، حق داری تو من واقعا خسته میشه آدم، گلم تنهایی حمومش کن اعصاب خودتم خراب نکن، خدانکنه نگوووو
تایپیک های منم بخونی مثل تو ام .بخصوص بعضی وقتا به حدی منو اذیت میکنه که که زدم بیرون رفتم خونه آبجیم دیروز.
دیشب بردمش دکتر. خونه ترکیده بوده خودم و شوهرم خسته
باید بسازیم منم کمکی ندارم که بکم چندساعت بچه رو نگه داره
ولی مهمون خدارشکر زیاد نمیاد اگه میومدن الان جنازه بودم .
شما هم سعی کن زیاد رو ندی
حق داری گلم
بنطرم حتما برو. پیش رولنشناس افسردگی بعد زایمانو جدی بگیر
درسته فشار زندگیروته درکت میکنم منم همین طوریم ازین بپترم هست زندگیم ولی واقعا چجوری میخواستی دخترت خفه کنی؟؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.