۲۷ پاسخ

تو یک طبقه میشینیم
هر روز اونجام
بچمم وابسته بابامه چون میبرتش بیرون

بسم الله الرحمن الرحیم
پنج دقیقه راهه
صبح ک بیدار میشیم اول پوشک تعویض میشه و بعد برای صبحونه میریم خونه مامانم تا غروب ک همسرم از سرکار میاد برمیگردیم خونه ، یا همسرمم میاد اینجا شام بعد شام میریم دوباره صبح برمیگردیم 😂
خونه خانواده همسرمم ی شب درمیون اینطورا میریم
میدونم کلا خیلی راحتیم 😂

دخترم با هردو طرف خوبه ولی بیشتر با خواهرم جوره
تا خونه مامانم ۲ دقیقه راهه😂🤏
چون تو ی کوچه‌ایم
هروز میرم سر میزنم ۲،۳ساعت هستم میام خونه

بچم فقط به من وابسته س

با مامانم اینا ۸ کوچه فرقمونه هفته ایی یبار شاید برمم
با خونه مادرشوهرمم ۴دقیقه فاصله داره ک پسرمم وابسته اوناس بیشتر

دو خیابون باهاشون فاصله دارم هرروز اونجام😂 چون دخترم وابسته خانوادمه اگه نیام بی تابی میکنه حوصلش سر میره

تو یک ساختمونیم

مادر وپدرشوهرم فوت کردن البته بله تو یک حیاط بودیم الان نیستن البته کلا رابطه با خواهر برادر شوهرم صفر است خواهر شوهرم جای دیگه زندگی میکنند برادر شوهرم رابطه سنگین سلام علیک
خونه مامان با ماشین ۱۵ دقیقه راه است هفته ای یکبار میرم کلا دختر اولم ب جز خودمون ب کسی وابسته نبود الآنم نیست

خونه مامانم با ماشین دو سه دقیقه هر روز عصر بابام میاد دنبالم میرم خونه مامانم تا ۱۲ شب میام خونه ،دخترمم مامانمم بیشتر از من میخواد 👣

هفته ای یک بار میریم باهاشون خوبه ولی خب وابسته نیست
کنار خونه مادرشوهرمم با اونا خیلی خوبه هر روز میان میبرنش خونشون میمونه

همسایه مادرم هستم دو سه قدم اونور تر از خونه مان
هر روز تقریبا می‌بینیم همو چون دخترم خیلی عادت کرده بهشون مادرم هم همینطور
ولی خب خونشون مثلا یه روز در میون یا دو روز در میان میرم
بستگی داره گاهی خیلی حوصله ام سر بره میرم ناهار و شامم اونجا
دخترم حسابی به خانواده خودم وابسته است و این طبیعیه چون مادرم و پدرم از روز اول تولدش باهاش بودن (قرار بود اسباب کشی کنیم بعد از زایمان من به خاطر یه سری اتفاقات من موندم خونه مادرم خونه خودمون قبلا طبقه بالای مادرشوهرم اینا بود کاملا اتفاقی این خونه هم طبقه مادرم اینا پیدا شد با قیمت مناسب ماهم سریع بستیم با صاحب خونه خلاصه قسمت بود وگرنه برنامه نداشتیم بیایم نزدیکشون)

بچه من ب هر دو طرف وابستس هر دو طرف رو از دور هم بیینه دست و پا میزنه میشناسه . ب هردو طرف هم نزدیکم در حد ۵ دیقه ۱۰ دیقه ولی بیشتر خونه مامانم میرم هفته ای یا دوهفته یبار خونه مادر شوهرم میرم چون پسراش و شوهرش شب کارن روزا میخوابن پسر من نق نق و گریه زیاد داره برا همین اونجا نمیریم زیاد

من ده فاصله دارم باهاشون

من تهرانم اونا شهرستان هفت هشت ساعت راهه و هیچ کسو اینجا ندارم💔

باهر دو ده دقیقه فاصله داریم پیاده هروزم خونه مامانم میرم

هر روز اونجام یه کوچه فاصله داریم 🤣🤣 دخترمم با خانواده شوهرم غریبی میکنه

۱۵ ساعت فاصله دارم با مادرم

خونه مامانمم ۱۰ساعت فاصلس کلا شهر منو شوهرم خوزستان اونم سالی یبار یا دو بار میریم بچمم هیچکدوم نمیشناسه

دو ساعت

۵ دقیقه راه و هفته ای یه بار ۱۰ روزی یه بار میرم

با ماشین کمتر از 10 دقیقه هفته ای یه بار میرم با مادرشوهرم با ماشین 5 دقیقه راه اونم هفته ای یه بار میریم به خانواده خودم بیشتر وابستس چون در هفته 3 الی 4 شده در حد 1 ساعت میان دیدن دخترم

من طبقه بالامادرشوهرمم
توخونه خودمون باماشین یه رب راهه
هفته ای یک الی دوبار میرم

۱۰۰۰ کیلومتر من تهران اون مشهد

تقریبا یک ساعت ونیم هر دو هفته میرم یه وقتایی زودتر شاهان به همسایه طبقه بالا وپایین وابستس خانواده خودم فقط با پدرم خانواده شوهرم هیچکدوم 😂😂😂
توضیحات کامل🤣

با مامانم اینا یساعت فاصله دارم اخر هفته ها بعضیوقتام دوهفته یبار میام دوروز میمونم میرم
چون مامانم شاغله بیشتر نمیمونم حوصلم سرمیره

۵دقیقه تاخونه مادرم راهه.دوسه روز یه بار یا اونامیان یا ما میریم،بچم صددرصد خانواده خودم راحته چون خانواده پدریشو دیربه دیر میبینه اصلا نمیشناسه

تو یه شهریم با ماشین ده دقیقه الی یک ربع راهه
هفته ای دو سه بار میرم ۵_۶ ساعت میمونم معمولا تایم ناهار
به خونواده خودم وابسته س چون خونواده شوهرم شهرستان زیاد نمیبینه

سوال های مرتبط