۸ پاسخ

از سر دلسوزی گفتن.....
یا شروع یه ارتباط و مکالمه
اینجوری به موضوع نگاه کن....
گفتن موجود ظریف و نحیفی مثل نوزاد توی گرما نیاری.
حالا شاید لحن اش برات اذیتت کننده بوده اما مطمین باش چیزی توی دلش نبوده.
روی هر چیزی زود نباید جبهه بگیریم
بگذار و بگذر ...بخاطر روحیه ی خودت
دل خودت
و انرژی مثبت برای فرزندت 😘

منم چند وقت پیش رفتم دقبقا یکی از همسایه ها دید همینو گف. گف گرمه مریض میشه گفتم اولا خودم دوس داشتم بیام بیرون دوما مریض هم بشه سختیش واسه منه نه کس دیگه ای

دقیقا منم هر وقت میرم بیرکن میگم چرا میایی بیرون بچه اذیت میشه خب اگ‌واجب نباشه ک من خودم میدونم نباید برم

منم دیروز رفتم ترمیم ناخن با بچم رفتم چون کسی رو ندارم پیشش باشه ..خانومه گف واجبهههه الان اومدی با بچه کوچیک منم گفتم اره واجب بوده ک اومدم 😏😏

و منی ک تازه افتادم پیگیری و دارم طراحی دوخت میخونم و میگن وای بچه کوچیکه ظلم میکنی که بهش ، آخه ۵۰ روزشه دخترم گفتم انشالله از پسش برمیام

مردم زررررر میزنن به منم میگفتن عوضیا.اخه چقدر بیشعورن.اصلا هم نگران نباش بچه هرچی بیزون از خونه باشه زرنگ میشه.

بهش میگفتی میخوای بچه هامو بدم بهت مثل اینکه شما بهتر بلدی براش دایه مهربان تر از مادر باشی

شما در جوابشون فقط بگو هر چی هم بشه ب من میشه شما نگران نباش

سوال های مرتبط