خانما امروز دوستم با بچش اومد خونه پدرش اینو هم بگم میگه شوهرم اینقد اصرار کرد برو خونه بابات اونم میگه رسیدم خونه بابام بچم گذاشتم با داداشش رفته خونه خودش میگه شوهرش دوست دخترشو آورد بود تو وضع بدی هم اونا رو گرفته میگه دخترروگرفتم یه نیشگون محکم گرفتم از نقطه حساسش که فقط جیغ میزد بعد درو قفل کرده زنگ زده به خانواده دختر و شوهرش، دختر میشه یکی از عمو زادها شوهرشه

چقد بد خاک تو سر شوهره
واقعا چرا مردا اینجورین تو که نمیتونی با یکی باشی چرا ازدواج میکنی

منم به شوهرم شک دارم دو ساله رابطه نداریم بعضی وقتام یهو میگه نمیری خونه خواهرت منم نمیرم ولی همش تو مغزمه که نکنه داره خیانت میکنه

باید زنگ میزد پلیس! چرا زنگ زده خونواده ها!

خدا لعنت کنه همچین نجسای رو باز خداروشکر خونه حقوق داره راحت میشه جدا بشه زندگی کنه با بچش

نمیدونم با این حرفا به شوهرم اعتماد کنم یا نه شوهرم از نظر من از این کار ها نمیکنه خدایی من شده هر بار دو ماه خونه بابام موندم ولی شوهرم خونه بوده البته بگم چهارتا خواهر پدر مادر و برادر و عمو و عمه دایی همه فک فامیلش تهرانن دیگه هر شب خونه یکی میرفت حالا منم یه جوری شدم😂😂😂

باید فیلم هم میگرفت برای دادگاه

بیچاره میگه اون همیشه میگه برو خونه پدرت استراحت کن اینا نگو دوست دخترشو می‌آورده خونه

باید به پلیس زنگ میزد که مدرک تو دادگاه داشته باشه

آفرین بهش
شکلیت کنه مهریشم بگیره
شوهرشم یه چندتا شلاق بزن

خدا لعنت کنه مردایی رو که خیانت میکنن لعنتتتتتت.
مدرک خوشگلی داره ولی دمش گرم

خدا کمکش کنه

خب بعد چی شده

گناه داره حالش خیلی بده خیلی شوهرشو دوست داشت

خدا شوهرشو خفه کنه

بعدش چیشد

😢😢😢 خدایاااا

خوب بعدش چی شد، اومدن چی گفتن

بعد میگه خانوادهاشون اومدن میگه منم بیرونشون کردم خونموقفل کردم کلید رو آوردم خونه به نام خودشه