این طبیعیه که ۱۰‌ روزه همش مثل دیوونه ها گریه میکنم؟؟🥲
تقریبا ۱۰ روزه النا رو از شیر خودم گرفتم بنا به دلایلی نتونستم دیگه شیر بدم🥹
النا از روزی که بدنیا اومد فقط زیر سینه با شیر خوردن میخوابید با هیچ روشی جز این نمیخوابید🍼
این وابستگی شیر دادن فقط برای النا نبود،من خودم پوکیدم تو این چند روز،منتظر میشدم شب بشه بهش‌ توی‌خواب شیر بدم انقد دلم زود تنگ‌شد برای شیر دادن
خلاصه تو این ۱۰ روز فقط شبا بهش دادم،روزا هم چند باری که خیلی بیقراری کرد بهش دادم
واای باز اشکام 🥺
۲ شبه عادتش دادم به شیر خشک قصدم اینه تا ۲ سالگی باید بخوره،ضناختی که از النا دارم با شیر خیلی آرامش داره
تغییر بعدی اینه که عادتش دادم رو پا تکونش میدم لالایی میزارم میخوابه
من بعدش مثل همین الان اشک اشک اشک
چرا حالم خوب نمیشه؟؟
نکنه افسردگی گرفتم

آره طبیعیه
منم دوهفته ست گرفتم 🥺و خیلی ناراحت بودم ولی الان پسرم شب تا صبح راحت میخابه و خداروشکر کلی غذا میخوره
ولی کاش دیگه عادتش به شیشه و شیر خشک نمی‌دادی چون یکبار دیگه باید از شیشه بگیریش

من هنوز نگرفتم دارم گریه میکنم
بچم چجوری بدون می می بخوابه

با پا تکون دادن هم اشتباه محضه
باید خودش بخوابه

واای منم بهش فکر میکنم گریم میگیره ک چجوری از شیر بگیرمش و انگاری میخاد جدا بش ازم🥲

من هنوز بچمو از شیر نگرفتم، اما می‌دونم بعدن که بخام ازشیر بگیرمش دقیقامشکل شمارو پیدا میکنم،درسته واسه بچم سخته ازشیر بگیرمش اما احساس میکنم یجورایی واسه خودمم سخته، انگار وابستگی پیدا کردم بچم مدام بیاد وازسینم شیر بخوره، بچه من ازشیش ماهگی تاالان فقط شیر خودمو میخوره از شب تا صبح هم یکسره بیدار میشه شیر میخوره بااینکه برام سخته اما انگار خودمم عادت کردم به شیر خوردنش و این وابستگی دوطرفه کارو سخت میکنه

از شیر گرفتن مرحله سخت و احساسی هست
منم تا چند وقت دلم برا شیرخوردنش تنگ میشد
کم کم کنار اومدم باهاش

عزیزم کاملا طبیعی هست که برات سخت باشه از شیر بگیریش

بالاخره باید از شیر بگیری بچه رو یکم قوی باش عزیزم
هر چند ماهی که بدی آخرش باید قطع کنی

طبیعیه شیردهی هورمون اکسی توسین ترشح میکنه
وقتی شیر نمیدی بدنی که عادت داشته این هورمونو دریافت کنه دیگه نمیتونه
پس حالمون یه مدت بد میشه

من بچم همش ۲ ماه شیرمو خورد هنوز یادم‌مياد از‌خودم متنفر میشم ولی‌مجبور شدم بهش شیرخشک بدم شرایطش بحرانی شده بود توی ۲ ماهگی وزنش ۲۶۰۰ بود دکترش شیرخشک تجویز کرد براش شیرم بهش وزن نمی‌داد با اینکه خیلی زیاد بود و غلظت داشت

طبیعی گلم درکت میکنم تجربش رو داشتم دلتنگی عذاب وجدان .اوف میدونم چی میگی منم بنابر دلایلی یهو گرفتمش کنار اومد باهاش اما زمانش که میشد خودم گریم میگرفت میگفتم نکنه دارم بهش ظلم میکنم .گاهی به سرم میزد بهش شیر بدم که شوهر نمیزاشت دیگه حقم داشت بچه اذیت میشد بدی بگیری

والا منم همین بودم خیلی حالم بد بود تا یک هفته اول که همش گریه میکردم خودمم نمیدونستم چمه
بی قرار بودم انگار یه چیزی گم کرده باشم
دلم تیکه تیکه میشد برای دخترم مخصوصا شبا تا عادت کنه بدون شیر بخوابه
هنوزم بعد ۲هفته یادش میفتم گریم میگیره
بی قراری ما مامانا از بچه هامون بیشتره

عزییییزم🥺
امان امان🥹منم این داستان و پیش رو دارم بزودی

من پسرم خیلی کوچیک بود دیگه ندادم پنج ماهش بود طفلی هیچ نمیدونه سینه رو میخورن 😞😞😞گاهی خیلی عذاب وجدان میگیرم کاش بیشتر تلاش میکردم شیرم زیاد میشد

پسر من خیلی وابسته بود بدون سینم نمیخوابید از اردیبهشت دیگه بهش ندادم حالا هم ازیادش نرفته منم اوایل گریه م میگرف طبیعیه به مرور خوب میشی

طبیعی نیست

من ازشیر گرفتم خوشحال بودم راحت شدم ،نوک سینم داغون شد ،خیلیم ادمو ضعیف میکنه

من که هنوز شیر میدم به دخترم تجربه ندارم ولی تو گهواره خیلی خوندم مامانایی که بچه‌شونو از شیر گرفتن همین حال شما رو دارن
بالاخره کم نیست این مدت.خودمونم وابسته‌شون میشیم🥺