من کل دوران بارداری گریه کردم 😔 این مدت شوهرم جای اینکه حامی باشه ، شد پسربچه دو ساله هر روز خدا خو قهره، من تو شهر غریب کل روز و شب تنهام، یا دعوا و بحث را میندازه، داد و بی داد ، امیدوارم پسرم روش اثر نگذاشته باشه ، تصمیم گرفتم اصلا بود و نبودش مهم نباشه فقط این سه چهار. هفته باقی مونده بسلامتی رد کنیم ، میرم خونه مامانم تا تکلیفش مشخص کنم، میخواد زندگی کنه یا میخواد بچه دو ساله باشه
مشکلات خانوادگی برای همه هست و همه باهاشون درگیر هستیم فقط سعی کن تکرار نشع و زودتر آرامش خودت رو حفظ کنه
من قبل 26 هفته بخاطر یه موضوعاتی خیلی استرس داشتم و گریه میکردم حتی یه دعوای بدی هم اتفاق افتاد..بعد اون دیگه اتفاق نیفتاد
خدا کنه به بچه ام انتقال نداده باشم شما هم آروم باش توکلت به خدا باشه
توکل برخدا چقدمن شمارودرک میکنم من سرپسرم تازه مادرشوهرم رحمت خدا رفته بود همش دعوابحث جنجال بود بین شوهرم وخونوادش همش ناراحتب پسر بدبختم دنیااومدنی کولیک داشت تا پنج ماه ن شب خواب داشتم ن صبح بعذشم همش بیقرار و پیش فعال توروخدا سعی کن ارامشتو حفط کنی نینیتون گناه داره
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.