فردا صبح میرم برا زایمان خیلی استرس دارم از یه طرف هم دلم گرفته ک پسرم و باید دو روز بزارم و برم همش دلم میخاد گریه کنم

منم مثله شما . تا حالا اینقدر ازهم دورنشدیم شبا پیشم میخابه نازش میکنم تا بخابه خیالم راحته پیش مامانم میخام بزارم اما دلمو میزارم پیشش و میرم خیلی سخته

منم فردا میرم هم دوست داشتم تنها باشم هم میگم خوبه دورم شلوغه
اما استرس گرفتم حالم بد شده ولی به هیچ کی نمیگم دوست دارم خودم حلش کنم
ولی حس بدیه

اخ اخ چقد شما مثه منید من روز ب روز ب زایمان نزدیک تر میشم بیشتر نگران پسرم میشم

منم دقیقا مثل شما تو فکر پسرمم ک تو خونه باید بزارمش 🫠غصه میخورم همش

زود بر میگردی خونههههه خب...

کجا بزاریش مگه قره کجا بری بعد زایمان

منم مثل تو🥺

منم مدام تو فکر اینکه پسرم وتنها بذارم سختمه ایشالله بسلامتی ودل خوش زودی بگذره