۹ پاسخ

چقدر عالی بود زایمانت خداروشکر
این تکنیک هارو دوره اشو خریدی یا رایگان دیدی از تو پیج؟

عزیزم تو این پیج اموزشا رایگانه؟

خیلی خوشحال شدم برات که چقدر منظم این تمرین ها رو انجام میدادی ولی خیلی عالیه توی خونه درد بکشی بعد بری بیمارستان

گلم از هفته چندم ورزش و شیاف رو شروع مردی

خداروشکر عزیزن برا منم دعا کن زایمان دوممو بسلامتی بگذرونم شما که بچه اولت پسر بوده درداش چطوری بود برا من دختر بود اولی دومی پسره و از درد زلیمان پسرا نمدونم میشه بگی

ساعت ۴ و ۱۵ دقیقه بستری شدم، در حین گرفتن نوار قلب از دخترم، کیسه ابم باز شد، نیم ساعت نوار قلب تموم شد و انقباضاتم و فقط با تنفس صحیح کنترل میکردم.
بعدش معاینه کردن گفتن ۸ شدی، از اینجا تکنیکهای تنفس ۸ تا ۱۰ سانت و انجام‌دادم و از ماما خواستم سریع برم ادرار و آب گرم بگیرم روکمرم، این کار و کردم و اومدم بیرون و دیدم داره به مقعدم حس زور زدن میاد پس فهمیدن ده شدم.
سریع رفتم رو‌تخت زایمان و با چند بار زور زدن صحیح تو زمانی که دردهای انقباضی شروع میشدن دخترم تو ساعت ۵ و نیم دنیا اومدو من خوشحال ترین بودم که تونستم تمام تکنیکهایی که یاد گرفته لودم و به خوبی انجام بدم و خیلی سریع به فاز زایمان برم.به لطف خدا قسمت همه تون🤲♥️
این وسط برای اینکه انرژیم تحلیل نره خرما و آ ب هویج طبیعی و آب میخوردم.

روز سه شنبه رفتم و معاینه شدم و بهم گفتن ۴ سانت و نزدیک ۵ هستی اما چون منظم نیستی بری بهتره، منم خوشحال شدم که بستریم نکردن.
اون شب و استراحت کردم و روز چهارشنبه و پنج شنبه تکرار تمرینها.
از خدا میخواستم بهم کمک کنه تا ۷ سانت تو خونه باشم و سه سانت آخر و تو بیمارستان. برای همین ماما همراه هم صحبت نکرده بودن چون ایمان داشتم همینطوری میشه که میخوام.
پنج شنبه ساعت های ۱۱ شب دردزیر شکمم میگرفت طوری که حس میکردم دخترم خودشو سفت کرده و چون برخلاف زایمان اولم درد به کمرم نمیزد زیاد جدیش نگرفتم.اینم بگم جمعه میشد هفته ۴۰ من کامل و دیگه اگه بیمارستان میرفتم بدون درد بستریم میکردن و بهم آمپول فشار میزدن.
سرتونو دردنیارم دیگه دیدم اول دردها هر ۲۰ دقیقه هستن و من با سجده فعال رفتن تو هر بار انقباض و انجام تکنیک تنفس مخصوص مرحله ۴ تا ۸ سانت کنترلش میکردم.روی صندلی برعکس نشستم، به شوهرم میگفتم دستامو بگیره تا من بهصورت چمپاتمه حرکت کنم، هر بار دردم شروع میشد سجده میکردم و کمرمو میبردم داخل و شوهرم کیسه آب گرم میذاشت کمرمو و ماساژ میداد و من با تنفس دردمو کنترل میکردم.
دیگه وقتی دردم هر ۵ دقیقه شد ازش خواستم با وجود درد نزدیکی داشته باشیم و بعد یه دوش آب گرم و‌۱۰ تا حرکت اسکات زیر دوش و رفتن سمت بیمارستان.
اونجا ماما معاینه کرد و با خوشحالی گفت ۷ سانته و من خوشحال از اینکه مرحله اول خواسته ام براورده شده😄

پس ورزشارو بیشتر کردم و نزدیکی یک شب در میان انجام‌دادم و هر روز دوش آب گرم و اسکات زدن زیر دوش و گذاشتم تو برنامه ام.
از اون ور هم با پیج الهه جان مامای عزیز تواینستا آشنا شدم و‌یه سری از ورزشهایی که تو چالش سی روزه زابمان طبیعی گفته بودن و هر روز تو سه تایم انجام دادم و تمرینات تنفسی و انجام میدادم که برای روز زایمان ملکه ذهنم بشن.
بعد از معاینه تا ۳ روز لکه بینی های قهوه ای و صورتی زیادی داشتم و حتی توپک مخاطی خونی اصلی دهانه رحم و دفه کرده بودم اما خب ترسی نداشتم.چون میدونستم دردها باید منظم شن تا روند زایمان شروع بشه.روزانه چنددساعتی دردهای پریودی سراغم می اومد اما خب منظم نمیشدن. برای منظم شدن دردها روزانه از تکنیکهای فشاری استقاده میکردم که خیلی کمکم کرد و همینطور ماساژ نوک سینه ها با روش درست برای افزایش ترشح‌اکسی توسین که باعث منظم شدن دردها میشد و انجام دادم.
اگه بخواین موثر باشه روزانه سه بار و هر بار ده دقیقه انجامش بدین.

بسلامتی و مبارکی ان شاالله🤍

سوال های مرتبط

مامان 🩷معجزه🩷 مامان 🩷معجزه🩷 ۱ ماهگی
#زایمان_طبیعی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۱

منم دیگه بلاخره وقت کردم بیام تجربه ام رو درباره زایمان طبیعی بنویسم
من از ۲۲هفته میرفتم کلاسای زایمان که بهداشت میفرسته و خیلی خوب بودن برام و تقریبا از ۳۰هفته ورزش های سبک گفته بود انجام بدیم و من هفته ۳۴که رفتم پیش دکترم و اون بهم گفت چون قدت بلنده برو طبیعی و کلی تشویقم کرد و منم جرعت پیدا کردم و گفتم میرم طبیعی خلاصه دیگه افتادم دنبال ماما همراه و بعد کلی پرس و جو فرناز محمدی رو انتخاب کردم چون هم تو فامیل های ما زایمان انجام داده بود هم تو کلاس کلی تعریفشو میکردن ۳۶هفته رفتم پیشش معاینه و بعد معاینه لگن بهم گفت که خیلی خوبم برای زایمان طبیعی و دهانه رحمم هم یک سانت باز هست و منم خوشحال از اینکه دیگه دهانه رحمم بازه و زود زایمان میکنم بهم هم گل مغربی داد و به همراه کلی ورزش و از ۳۶هفته دیگه من جدی ورزش ها رو شروع کردم و پیاده روی و پله نوردی هم کلی داشتم هر روز میگذشت و من هیچ دردی نداشتم….
مامان سپهر☁️✨️🤍 مامان سپهر☁️✨️🤍 ۲ ماهگی
سلاااام دوستای عزیزم😍بالاخره بعد چند روز درگیری شیرین اومدم تجربه زایمان طبیعیمو بذارم 🫠

من از همون اول دلم میخواست طبیعی زایمان کنم ولی متاسفانه به خاطر استراحت و شیاف میترسیدم سخت بشه برام ، کلی تحقیق کردم درباره هردو نوع زایمان و تجربه دیگرانو خوندم بازم دودل بودم چون کسی نمیتونست تضمین کنه من میتونم زایمان طبیعی خوبی داشته باشم
از ۳۶ هفته شیاف و استراحت قطع شد و تونستم فعالیتم رو شروع کنم، اوایل واقعا سخت بود برام کمردرد و لگن درد میشدم ولی به مرور بهتر شد، منم که انقدرررررر دلتنگ گشت و گذار بودم که به جرعت میتونم بگم یه روزم خونه نموندم😅هر روز بیرون بودم پیاده روی و بازارگردی میکردم🥹 ۳۸ هفته معاینه لگن شدم و دکترم گفت که لگنم عااالیه و دهانه رحمم نرم شده و سر بچه اومده تو لگن😍 منم خوشحاااال با اینکه قبلش تاریخ سزارین گرفته بودم ولی با این حرف مصمم شدم سر زایمان طبیعی، ماما همراه گرفتم و ورزش و پیاده روی و رابطه و شیاف و شربت خاکشیر گلاب عسل همرو استفاده میکردم ، تو ۳۹ هفته ۱ سانت بودم، ۳۹و ۲ روز ۲ سانت و ۳۹ و ۴ روز تقریبا ۳ سانت که بستری شدم همون ۳۹ و ۴ روز
خیلی خیلی میترسیدم چون فقط میخواستم چک بشم چند سانتم ولی دکتر زایشگاه بعد معاینه شدیدی که کرد(دستش خونی شد در صورتی که با هیچ معاینه ای لکه بینی نداشتم)
مامان معجزه(رادین) مامان معجزه(رادین) ۲ ماهگی
تجربه زایمان من

پارت اول #

سلام خانما اومدم تجربه مو بگم شاید به درد کسی بخوره
من توی ۳۸ هفته و یک روز زایمان کردم قصدم طبیعی بود از ۳۶ هفتگی ورزش شروع کردم روی توپ و اسکات زدن و پیاده روی به من گفته بودن طبق سونو بچه ۳ هفته از سن خودش بزرگتر رشدش منم دوست داشتم زودتر دنیا بیاد رفتم پیش پزشکم توی ۳۶ هفته و ۵ روز معاینه تحریکی کرد و همینطور لگن گفت لگنت خوبه برا طبیعی و با معاینه پلاک دهانه رحمم افتاد و ترشحات موکوسی با رگه های خونی پیدا کردم بدون درد همچنان ورزش کردم چون گفته بود کاملا بسته س دهانه رحمت بعد یک هفته توی ۳۷ هفته و ۵ روز بازم رفتم مطب که اونجا دوباره معاینه کرد گفت یک سانتی و دهانه بهتر شده دوباره معاینه تحریکی کرد منم دردهای جزیی توی کمرم داشتم مثل درد پریود از روز سه شنبه ده تیر باز من ترشحات موکوسی پلاکی داشتم و دردام بیشتر میشد . که ورزش رو ادامه دادم و بازم پیاده روی کردم و با دکترم در ارتباط بودم چون با هم رفاقت داشتیم از قدیم میخاستم بیمارستانی زایمان کنم که خودش هست و بیمارستان خصوصی بود بهم نامه زایمان طبیعی داده بود و بدون دلیل مخالف سزارین بود گفت برای من راحت تره اما طبیعی بهتره
مامان HOSNA مامان HOSNA ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت۲
منم اومدم خونه و شروع کردم هرروز صبح یک ساعت و‌نیم فقط پیاده روی میکردم جوری که کف پاهام تا شب میسوخت بعدظهر هم یک ساعت باشگاه میرفتم و‌ ورزش های لگنی و کامل میکردم دو روز درمیون گل گاو زبون میخوردم هر روز خاکشیر میخوردم یه شب درمیون شیاف گل مغربی میزاشتم و رابطه هم که بدون جلوگیری داشتم.
دوباره ۳۹ هفته و دو روز رفتم دکتر معاینه کرد گفت دقیقا عین قبل هستی و هیچ تغییری نکرده رحم اصلا پایین نمیومد و اینا .
اینم بگم من دکترم بیمارستان خصوصی میرفت اما من میخواستم درد هام که شروع شد برم دولتی زایمان کنم چون این دکتر توی شهرمون خیلی با تجربه بود پیش ایشون میرفتم وگرنه برای زایمان از اول قصد نداشتم پیش ایشون باشم
خلاصه ایشون گفتن من که میگم نمیتونی طبیعی زایمان کنی حتی با آمپول فشار از طرفی هیچ دردی هم نداشتم و نزدیک ۴۰ هفته بودم گفت یه سونو مینویسم نکنه جنین سرش جایی گیره که. پایین نمیاد برو یه چک بکن
اگر پیش من بخوای زایمان کنی من سزارین می‌کنم چون رحمت بالاست و سفته و طبیعی نمیتونی
مامان حامی مامان حامی هفته سی‌وهفتم بارداری
من خداروشکر نوع زایمانمو فعلا انتخاب کردم طبیعی میارم انشالله واسم دعا کنید چند روز دیگه هم میرم معاینه لگن و باز سونو وزن
که اگه لگنم خوب باشه و وزن بچه هم زیر ۳ و نیم دیگه قطعی طبیعی بیارم
به شماها هم پیشنهاد میدم اگه شرایطتتون اوکیه این فرصت رو از دست ندین و حتما طبیعی زایمان کنید
منو می‌شناسید که مدام دلم میخواست سزارین بشم به هر قیمتی که شده ولی خب نظرم واقعا عوض شد البته اولش شوهرم و ... زیاد دخالت کردن سر لج افتاده بودم میگفتم حتما سزارین
ولی گفت با کی لج میکنم بخاطر خودم میرم طبیعی
البته اینو هم بگم اونایی که سزارین اجبارین که خب طبیعی سمه واسشون
یسری ها هم هستن فوبیای شدید از سزارین دارن
یا حالا به هر دلیلی اصلا آمادگی روحی و جسمی واسه طبیعی ندارن خب واسه اونا هم سزارین اختیاری خوبه
دلایلی هم که زایمان طبیعی رو انتخاب کردم پایین میگم
البته من فعلا تجربه نکردم شاید اصلا خدای نکرده بعد تجربه پشیمون شدم
و اینکه بدن با بدن فرق داره هم درسته و هر دونوع زایمان هم درد دارن و هم سختی