۱۱ پاسخ

جدا نکردم نمی کنم تاخودش نخاد لذت داره شب میاد بغلم بزرگ بشه دیگه خواهشم کنیم نمیان بغلمون

الان ازوقتی که دخترم دنیااومد من ودخترم باهم می‌خوابیم شوهرم جداتواتاق میخوابه

پسرمن شب تاصب چندباربیدارمیشه میادسرشومیزاره کنارسرم میخوابه حیف نیس خب چ کاریه جداکردن وقتی بچه خوابه میریم تواتاق کارمونوانجام میدیم میایم

منکه جفت بچه هامادلم نمیادجدا کنم استرس میگیرم تاصبح بیدارم بابهشون سربزنم جفتشون کنارمن پسرم ۶سال ودخترمم همینطوروسطشون.اگه نفسشون بهم‌نخوره اصلا خوابم‌نمیبره.شوهرمم غرمیزنه ولی ماکارخودمونامیکنیم

من جدا نکردم اول این که ذوق زیادی داره برا کنار هم خوابیدنمون بغلمون میکنه میبوسه حس شیرینیه نمیخام از خودم و خودش دریغ کنم از طرفی زیاد مریض میشه تب میکنه میترسم جدا باشه نصف شب تب کنه نفمم در طول شب بارها چکش میکنم

یا باید وقتی خیلی کوچیکن جدا کنیم یا بذاریم بزرگ تر بشن الان اصلا زمان مناسبی نیست

ما چون خونمون یک خوابه ولی بزرگه حدود یکسالی که رو تخت خودش کنار تخت خودمون با فاصله میخوابه به نظرم بزرگتر بشن خودشون دیگه جاشون رو جدا میکنن

منم خواستم جداکنم دلم سوخت براش گفتم الان وقتش نیست جدامیشه بخداتاصبح چندبارپتوروش میکشم همش پتورومیزنه کنار

پیش خدمون میخابه جداش نکردم

من که جدا نمیکنم خودش بزرگ بشه میره جدا می‌خوابه خواهرم بچه شو همش پیش خودش خواب میکرد الان ۶سالش که شذ جدا می‌خوابه

پنج سالگی جدا کردم

سوال های مرتبط