من بارداری اولم مثل الان همین قدر حالم بد بود از طرفی وزنم شده بود 41 دکترم مهربون بود ولی وقتایی که مجبور بودم بهداشت برم چون دوره کرونا هم بود بهداشت محله مون فول امکانات بود مرتبط از طرف بهداشت چک میشدم ولی وقتی میرفتم بهداشت مسخرم میکردن چون سنم کم بود همش میگفتن میخوای عروسک بازی کنی ازونجا تصمیم گرفتم دخترمو جوری بزرگ کنم که همه انگشت به دهن بمونن تنهایی توی شهر غریب همه کارای بچه رو خودم انجام دادم. هیچ کسی باورش نمیشد اینجوری ماشاالله بچه رشد کرده و تر تمیز همیشه هواسم بود جایی که میرفتم گردن دخترمو بو میکردن آخرش اعتراف میکردن که وای چه بوی خوبی میده بچت چی بهش میزنی عطر نزن میگفتم نه عطر نیست بچم تمیزه با سن کم سر هر چیزی سری نرفتم دکتر دخترم تا یک سالگی اصلا دکتر ندید فقط یک بار چون مهمون آمد سرما خورده بود اینم گرفت. اصلا از زایمان نترسیدم فقط چون خیلی اذیت بودم سخت گذشت خیلییی حتی تنها رفتم بیمارستان بستری بشم برای زایمان میدیدم کسانی هستن بچه مثلا چهارم دو تا سه نفر باهاشون آمده من تنهااا فقط خدا بود منو و شوهرم انشاالله از پس اینم بر میام دعا کنید برام ببخشید طولانی شد 🥲 درد دل بود
دقیقا منم الان آرامش بیشتری دارم
بارداری اولم همش ترس و نگرانی بود
درسته
ولی من بارداری اولم اینقدر اذیت نبودم،
واسه این بارداری خیلی اذیتم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.