راستی مامانا درباره زیرمیزی گرفتن و اینای دکترم خیلی سوال کرده بودین که چجوری شده بچرو ۶ ام بدنیا آورده
من اونموقع که انتی بهم گفت ۱۷ شهریور طبیعیه دکترم بهم گفت که ۶،۷ شهریور یا زودتر باید سزارین بشم و زمانی که لیلیان میخواست ۳۸ هفته بود اومد پایین و دکتر به زور ۱ هفته نگهش داشت که زود بدنیا نیاد و ۶ ام بدنیا بیاد. و اینم بهم گفته بودن که باید زودتر از ۶،۷ شهریور بدنیا بیاد چون بعد ۷ شهریور بمونه خفه میشه یا کیسه آب شب ۶ ام یا صبح ۷ ام حتمااا پاره میشه و چون نباید پاره میشد ۶ ام صبح بدنیا اومد سزارین اختیاری🥰
و زیر میزی دکترم که کلا اون تایم از همه میگرفتن و از ما گرفتن ۱۰ تومن اما واقعا خیلی راضی بودم چون بهترین عمل و خوش اخلاق ترین دکتر رو داشتم که بهترین دکتر بیهوشی بیمارستان رو برام آورد که برعکس خیلی از مادرا که تجربه خیلی بدی دارن از آمپول بیحسی برام یه خاطره خوبی بمونه و چیزی حس نکردم واقعا!
و دکتر خودش هم برام کلی عکس و فیلم از لحظه بدنیا اومدن، لحظه‌ای که آوردنش پیشم، با خودشون و اولین دیدار با پدر گرفتن برام❤️

۶ پاسخ

واکسن دخترتون زدی

ومن که 12شب روز پنجم‌ دردم گرفت وساعت 1..5صبح 6/6دنیا اومد
دیگه بچم خودش انتخاب کرد تاریخشو🥹

یه سوال دارم البته ناراحت نشی
ولی یعنی سر جون بچه ریسک کردی که فقط ۶ شهریور دنیا بیاد؟

ای جووووونممممممممممم 😍😍😍😍😍منم ۱۶شهریورمممم🥰🥰🥰

دختر من شش شهریور بود 17نوبت عمل داشتم اختیاری ولی چون یهویی حرکتش کم شد ششم دنیا اومد

دکترتون کی بود عزیزم؟

سوال های مرتبط

مامان کسری جون🥰 مامان کسری جون🥰 ۱۲ ماهگی
پارت ۴: رفتم داخل اتاق یه شجاعتی خدا بهم داده بود که ذره ای استرس نداشتم چون من خیلی آدم شجاعی نیستم😅
تا نشستم و‌پوزیشن گرفتم دکتر اومد یه کم تو‌دلم خالی شد خودمو سفت گرفتم دکتر که دستش رو برد داخل من جیغی کشیدم که دکتر گفت مثانه ات خیلی پر نمیتونم اصلا برم داخل برو سرویس و بیا رفتم و برگشتم دوباره انجام داد ایندفعه خودم رو شل کردم خیلی بهتر شد درد کاملاااا قبال تحمل بود برام دکتر گفت رو به ۳سانتی فوق العاده رحمت بکنن عالی عالی یه زایمان سریع و آسون خواهی داشت منم میگین رو ابر ها بودم خود دکتر گفت ورزش ها و فعالیت هات جواب داده خودم همش به شوهرم و آبجیم میگفتم دیدین حرف هام درست بود خلاصه دکتر بهم گفت از الان هر ثانیه باید منتظر درد منظم باشی هر وقت اینجور شدی زنگ بزن بریم سمت بیمارستان دیگه باید برای بیمارستان تصمیم میگرفتم
من میخواستم برم نیکان دکترم نیکان بود انصاری هم بود گفتش هردوش یکی از لحاظ امکانات فقط نیکان پول بیشتر به خاطر بزک دوزک میگیره یه کم
البته اینم گفت که من بیمه ام با نیکان مستقیم نیست و باید پول دکتر رو پرداخت کنید بعد از بیمه بگیرین من همچنان میخواستم برم نیکان دکتر گفت البته تو زایمانت طبیعی باید بدونیم اون تایم کدوم بیمارستان تخت خالی داره انصاری خیلی باهام تو اینجور چیز ها همکاری میکنه ولی بازم اون لحظه که دردت گرفت بهم زنگ میزنی میگم کدوم بیمارستان بیای خودم هم میرسونم شماره منو سیو کرد و منم اومدم خونه راستی بهم یه شیاف گل مغربی هم داد و گفت شبی یه دونه بذار داخل واژن من و همسر و خواهرمم اومدیم بیرون دقیقاااااا یادم دلم آش میخواست رفتیم آش خوردیم خیلی بهم خوش گذشت نمیدونستم که چه بلایی میخواد سرم بیاد🤦🏻‍♀️
مامان فندق مامان فندق ۱۳ ماهگی
سلام به همگی من بارداری پر خطر بودم پسرم ۶ماهگی اومده بود پایین و احتمال زایمان داشتم باید سرکلاژمیشدم که دکتراحمق انجام نداد،از روز اول که تستم مثبت شدبخاطر دردهایی که داشتم سیاف میزدم یه دوره آمپول نوشت ولی باز طول سرویکسم اومد پایین استراحت مطلق بودم و هزار تا درد و استرس و نگرانی ،خلاصه دکترم و عوض کردم‌و با یه فرشته روبه رو شدم واسم روزی دوتا شیاف تجویز کرد و هفته ای آمپول ۵۰۰ ،استراحت مطلق خداروشکر پسرم سفت سد بود دهانه رحمم بسته شد ولی تا آخرش این بارداری پر خطر و زایمان زود راس رو داشتم و گاهی درد های بدی میومد سراغم با فعالیت کردن ،خلاصه من از ۷ماهگی گریه میکردم ک نکنه زود بدنیا بیاد سیسمونی رو کامل تهیه کردیم‌و جیدیم خونه تکونی کردیم ساک خودمو پسرم‌و آماده کزدم،خلاصه رسیدم‌۸ناهگی و آماده زایمان ولی دکترم گفت فعلا همه چی‌نرمال و بیشتر استراحت کن خلاصه رسیدم ۹ماهگی و من ۳۸و ۳روز زایمان کردم چون درد خفیف داشتم و دکترم اول هفته ها اهواز بود میگفت میترسم دردت بیاد و من نباشم قرار بود ۳۹هفته زایمان کنم خداروشکر ۱۰ابان ۴۰۳ ساعت ۱۳:۵۰ پسرم بیمارستان امام علی اندیمشک بدنیا اومد با دستای پر مهر خانم‌دکترم خدایا شکرت که پسرم سالمه و امروز یک سال شد