بالاخره پسر منم یکساله شد...پارسال یه همچین روزی صبح نشسته بودم منتظر دم کشیدن چای و دقیقا داشتم گهواره میخوندم، انقدر در مورد کولیک و رفلاکس نوشته بودن که یا تاپیک زدم: آدم دلهره میگیره از زایمان و بچه داری...از جام بلند شدم تا چای بریزم که کیسه آبم پاره شد و حدود ۱۳ روز زودتر از موعد مقرر، پرنس کوچولوی ما بدنیا اومد...مسیر بچه داری خیلی سخت و پر فراز و نشیبه، خیلی...اما همونقدر هم شیرین و دلچسب...

۴ پاسخ

امروز تولد دختر منم هست
دخترامون هم سن هستن
تولدش مبارک عزیزم

تولدش مبارک دقیقا یادمه ما باهم بودیم یهو گفتی کیسه آبم پاره شده
یادش بخیر..

تولدش مبارک عزیزم

تولدش مبارک باشه عزیزم پسر منم دیروز یک ساله شد.

مقالات مرتبط

از چه سنی می‌توان به کودک چای داد
از چه سنی می‌توان به کودک چای داد؟
راهنمای خرید گهواره برقی
راهنمای خرید گهواره برقی | نکات مهم در انتخاب گهواره برقی
چای مریم گلی برای قطع شیردهی
چای مریم گلی برای قطع شیردهی | مزایا و معایب آن
قولنج نوزادی یا کولیک در نوزادان
کولیک نوزاد چیست؟ علت، علائم و راه های درمان کولیک نوزادان

سوال های مرتبط

مامان مصطفی ومرتضی مامان مصطفی ومرتضی ۱۲ ماهگی
پسرمنم یک ساله شد 🥰
یک سال از اون شب پراز استرس و دلهره آور گذشت چه اضطرابی داشتم که سالم دنیا بیاد آخه کیسه ابم که پاره شد پی پی کرده بود پسر شیطون بلای من😅
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نی نی من مامان نی نی من ۱۶ ماهگی
یه تجربه خیلی سخت از بچه داری بهتون بگم😂
بارداری، زایمان، کولیک، واکسن، تب،بیخوابی و...... همه یه طرف
اینکه بچت به راه بیوفته و چهاردستو پا بشه نتونی یه دستشویی بری و خیلی ببخشید اسهال باشی اما نتونی بری یه طرف 😭😭😂😂سرماخوردگی و تب خودمون درکنار بچه داری هم یه طرف دیگش
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان الشن مامان الشن ۱۵ ماهگی
بلاخره پسر منم یکساله شد پارسال
همین موقع همین ساعت بدنیا امد 👶🏻
مادرفدات شه چقدر ناز بودی و نازتر شدی 🤍
بمونی برامون دورت بگردم شدی عشق و روحم 💜
تولدت مبارکمون باش🎂
بچه داری تولد زایمان شیرخشک
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان گل لیلیوم🌺 مامان گل لیلیوم🌺 ۱۳ ماهگی
راستی مامانا درباره زیرمیزی گرفتن و اینای دکترم خیلی سوال کرده بودین که چجوری شده بچرو ۶ ام بدنیا آورده
من اونموقع که انتی بهم گفت ۱۷ شهریور طبیعیه دکترم بهم گفت که ۶،۷ شهریور یا زودتر باید سزارین بشم و زمانی که لیلیان میخواست ۳۸ هفته بود اومد پایین و دکتر به زور ۱ هفته نگهش داشت که زود بدنیا نیاد و ۶ ام بدنیا بیاد. و اینم بهم گفته بودن که باید زودتر از ۶،۷ شهریور بدنیا بیاد چون بعد ۷ شهریور بمونه خفه میشه یا کیسه آب شب ۶ ام یا صبح ۷ ام حتمااا پاره میشه و چون نباید پاره میشد ۶ ام صبح بدنیا اومد سزارین اختیاری🥰
و زیر میزی دکترم که کلا اون تایم از همه میگرفتن و از ما گرفتن ۱۰ تومن اما واقعا خیلی راضی بودم چون بهترین عمل و خوش اخلاق ترین دکتر رو داشتم که بهترین دکتر بیهوشی بیمارستان رو برام آورد که برعکس خیلی از مادرا که تجربه خیلی بدی دارن از آمپول بیحسی برام یه خاطره خوبی بمونه و چیزی حس نکردم واقعا!
و دکتر خودش هم برام کلی عکس و فیلم از لحظه بدنیا اومدن، لحظه‌ای که آوردنش پیشم، با خودشون و اولین دیدار با پدر گرفتن برام❤️
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نی نی مامان نی نی ۱۲ ماهگی
پارسال همین ساعت ها بود که برای خودم سوپ درست کرده بودم و آناناس و آب و خوراکی جمع کرده بودم آخرین تایمی که می‌تونستم برم برای زایمان طبیعی دو روز دیگه بود ولی الان یه مقدار درد می‌گرفت ول میکرد که تایم که گرفتم هر پنج دقیقه یکبار بود تقریبا
ولی دردم خیلی قابل تحمل بود
به شوهرم گفتم درسته دردش بچه بازی است اما تایماش خیلی نزدیک بهم است یه سر بریم بیمارستان معاینه بشم فوقش بر میگردیم در کل هم نمی‌خواستم به مامانم بگم که میرم میخواستم هروقت زایمان کردم زنگ بزنم و خبر بدم
ولی رفتن همانا و معاینه همانا و پاره شدن کیسه آب همانا
و موندگار شدیم
صبح ساعت تقریبا ۷ و نیم بود که زایمان کردم

اون دفتری هم که دستمه نکاتی که تو کلاسا گفته بودن نوشته بودم به خیال اینکه میتونم بخونم اون موقع
که بعدها یادم اومد یکی از ورزش هایی که تو دفترم نوشت بودم دقیقا مشکلی بود که سر زایمان بهش برخوردم و اگه ماما همراهم بهم اون ورزشها رو میداد شاید کمکی میکرد ...


ولی در کل مشکلات من از بعد زایمان شروع شد🤧🤧
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان علی👶 مامان علی👶 ۱ سالگی
پسر کوچولوی منم یکساله شد😍🥹


تولدت مبارک جون دلم🩵😘
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان ادیان مامان ادیان ۱۷ ماهگی
پارسال وقتی داخل شکمم بود دکتر گفتع بود‌که 9/3به دنیا میای از وقتی فهمیدم خرداد میخوای دنیا بیای از اول بارداریم همش گفتم خدایا ینی میشه آدیان 3/3/1403بشه با اینکه 6صبح روز 2خرداد کیسه ابم پاره شد اما انگاری خدا میخواست که 12شب به بعد به دنیا بیای و بشی 3/3/1403 حقیقتاً نمیدونم از اینکه داره انقدر زود بزرگ میشه خوشحال باشم یا ناراحت هر چی جلو تر میریم هی داره قد میکشه و بزرگ و بزرگ تر میشه و یه روزی میرسه که داخل بغلم دیگه جا نمیشه به همین زودی یکساله شد پسرم😩😘♥
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مهراد🤗 مامان مهراد🤗 ۱۲ ماهگی
ای ننه بچه منم یکساله شد تو گهواره
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان کوچولوی گردالی مامان کوچولوی گردالی ۱۳ ماهگی
شده از بچه داری خسته بشید ،شده حس کنید دیگه هیچی مثل قبل نمیشه.
دخترم دیروز یکساله شد،امروز کلا تو فاز غم و گریه ام،یاد پارسال میفتم چقدر سختی کشیدم افسردگی زایمان که نگم ،همین یادآوری خاطرات پارسال غمگینم کرده.
یه مجموعه ای از شرایط روحی،بدنی،زندگی،زناشویی،باعث شده که تک فرزندی رو انتخاب کنم.
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دونات🍩 مامان دونات🍩 ۱۳ ماهگی
پارسال همین موقع🥲
منتظر اومدنش‌بودم
«خرگوش‌کوچولو‌ ماهم یکساله شد»
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان کیان مامان کیان ۱۷ ماهگی
پارسال همچین شبی بستری شدم بیمارستان خاتم
و صبح ساعت 8 عمل شدم
این یکسال راحت نگذشت اما چشم بهم زدم گذشت
باورم نمیشه 1 سالش شد🥹
تولدت مبارک پسر بهاری من😍
مشاهده ۴۹ پاسخ دیگر
مامان محمد مامان محمد ۱۳ ماهگی
پارسال این موقع ساعت 2 بعداظهر همسرم بهم پیام داد بریم بازار منم بهش گفتم باشه بعد ی دقیقه در جواب پیامم کیسه آبم پاره شد فک کردم ترشح دارم باز دوباره آب ریخت منم ب گریه افتادم گفتم مامان کیسه آبم پاره شد مامانم گفت ناراحت نشو هیچی نیس سریع ب همسرم زنگ زدم رفتیم بیمارستان اخه من هنوز ۳۵ هفته بودم خیلی ترسیدم پرستار گفت باید معاینه بشی نزاشتم انقد استرس داشتم اونم عصبانی شد گفت نمیزاره یکی دیگه منو معاینه کرد با بدبختی گذاشتم گفت هنوز ی سانت بازی برو بالا آمپول فشار میدیم بچه بیاری خلاصه من فقط گریه میکردم من تا اون شب فقط آب خارج میشد ازم با خون یهو نصفه شب ضربان قلب پسرم افت کرد پرستار ترسید گفت این دکتر کی میاد دوبار ضربان قلب پسرم افت کرد منم فقط گریه میکردم تا بالاخره صبح روز بعدش ساعت ۸ گفتن برو اتاق عمل اورژانسی باید عمل بشی ومن از خوشحالی نمیدونستم چکار کنم چون از طبیعی میترسیدم خلاصه نگرانی خونواده هامون و خودم ک اون شب هیچکس نخوابید پسرم ساعت ۸ صبح بدنیا اومد تو این ی سالی ک گذشت خیلی چالش خیلی استرس داشتم ولی خداروشکر بابت وجودم پسرم تولد پسرم مبارک باشه😘😘😘
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان alisan🩵👶🏻 مامان alisan🩵👶🏻 ۱۲ ماهگی
۳۶۶روز گذشت از اون روزی که هر روزش برام ۱سال گذشت با کلی سختی های بارداری درد های بارداری کلنجار رفتم تا برسم به این روز من اون روزا که لحظه شماری میکردم اصلا نمیدونستم با اومدنت انقدر دنیامو عوض میکنی انگار آدم پارسال نیستم درسته خیلی سخت میگذره ولی خیلی شیرینه برا همه کسایی که شیرینی این روزارو میخوان از خدا میخوام یه نینی سالم فرقی نداره پسر یا دختر بده
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ایهان وشاهان مامان ایهان وشاهان هفته بیست‌ونهم بارداری
بالاخره پسر کوچولوی منم خوابید امروز خیلی اذیتم کرد
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آدریانا مامان آدریانا ۱۳ ماهگی
پارسال درست مثل این لحظه وسایل جمع کردم برای بار آخر به خونه مرتب و تمیزم نگاه کردم چراغا خاموش کردم و زدیم بیرون قرار یود با خواهرشوهر بریم اهواز برای زایمانم کل مسیر میگفتیم و میخندیدیم و شبش بستری شدم و فرداصبح ساعت ۸:۲۰خدا جواب همه نداشتنهام همه نبودنها و از دست دادنها بهم داد چه سالهای که بادیدن یه خانوم باردار اشک ریخته بودم چه عملهای سنگین و داروهای هورمونی که مصرف کرده بودم تا دامن منم سبز بشه و درنهایت در ناامیدانه ترین حالت ممکن خدا دستم گرفت و پاره تنم بهم داد درسته یکساله که خیلی سخت گذشته از لحاظ جسمی و روحی خیلی اذیت شدم ولی همش فدای یک لحظه خندیدنت قلب مادر ♥️
مشاهده ۶ پاسخ دیگر