۸ پاسخ

گلم اصلا نزن دکتر اینقدر پولکی ندیدم

اخه زایمان طبیعی که رایگانه عزیزم ماماهمراه گرفتی یاخصوصی بودی؟

دکتر برا طبیعی که پول نمیگیرن اون از بیمارستان هم جدا دستمزد میگیره این پولی که از تومیهواد فقط زیر میزیشه اون وظیفشه نگران نباش ۵تومن زیادشم هست

مگه بخیه زدن دکتر با ماما فرق داره اذیت نمیکنه بخیه هات

من ماما خصوصیم فقط ده تومن گرفت

من اگه بودم دیگ دومی رو نمی‌زدم . برو بابا میخواست از اول بگه ۱۰ تومن که ما روش حساب کنیم . ی وقت یکی دستش خالی باشه چرا باید دبه در بیاره

راضی بودی در کل از زایمانت؟

ماما گرفتی

سوال های مرتبط

مامان جوجه🐣 مامان جوجه🐣 ۱ ماهگی
منم اومدم خونه همینکه رسیدم و داشتم لباس عوض میکردم تماس گرفت دکترم و گفت به ماما همراهت بگو بیاد بیمارستان خودتم برو‌ اونجا ماما همراهت معاینه کنه ! (کلی استرس گرفتم که چرا یهویی نظرشون عوض شده چون تو مطب گفتن تا ۵ عصر تو خونه باشم ...) خلاصه منم چون اصن درد نداشتم کلی لفت دادم تو خونه به گلام آب دادم واسه خودم خوراکی و سبد حاضر کردم و لوازما و ساکارو دیگه برداشتیم راه افتادیم، رسیدیم ماما همراهم معاینه کرد گفت ۵ سانتی ولی اصن سر نینی داخل لگن نیست و چون مایع کیسه آب زیاده امکانش ۵۰/۵۰ هستش که بتونی طبیعی زایمان کنی ... همونجا انگار آب یخ ریختن رو سرم خیلی حس بدی بود ... خلاصه بعدش ان‌اس‌تی وصل کردن بهم بیست دقیقه و همون حین دکترم رسید باز معاینه کرد و گفت که امکانش خیلی زیاده تا تهش بری ولی به سزارین ختم شی... دیگه همونجا قشنگ داشت بدنم می‌لرزید نمیدونم چرا شاید از استرس یا از اینکه از اول از سزارین میترسیدم و بالاخره سرم اومد اونم با اون همه تلاشی که کردم و لگنی که دکترم گفت خیلی خوبه برای طبیعی... بعد دیگه با همسرم صحبت کردیم و دیگه گفتیم حداقل درد دوتاشم نکشم که بدتر تو روحیه ام تاثیر منفی بزاره ... خلاصه خیلییی زود گذشت و آمادم کردن برای سزارین...
مامان آر‌وید🥹♥️ مامان آر‌وید🥹♥️ ۱ ماهگی
مامان جوجو🐣🩵 مامان جوجو🐣🩵 روزهای ابتدایی تولد
سلام به مامانی مشهدی، تو دو تا تاپیک قبلیم درمورد عملم گفتم ،دیگه الان حالم بهتره گفتم یه خلاصه هم درمورد بیمارستانم بگم: رفتم بیمارستان مادر، بدون هیچ بیمه ای هستم، کل هزینه هاش شد ۳۲ تومن
۱ تومن nst در اول ورود
۱ تومن برای کارای قبل پذیرش
۲۵ تومن برای خودِ عملم
و ۵ تومن برای اتاق (۳ نفره )
درکل از رفتار پرسنل خیلی راضی بودم، پرسنل بخش و اتاق عمل بسیاااار مهربون بودن ولی بعضی از پرسنل زایشگاه اخلاق خوبی نداشتن
دکترم خانوم آرزو احمدی بود که خیلی با آرامش و سریع عمل کرد و فردا عمل اومد بهم سر زد و دارو داد ... ۲۰ تومن دستمزد گرفت که بنظرم یکم زیاد بود ولی خب ایشالا که بخیه هاش رو خوب زده باشه
تو بیمارستان هم رسیدگی واقعا خوب بود، اما محیط خیلی قشنگ و رویایی و شیکی نداشت که درحد بیمارستان خصوصی های دیگه باشه اما چون رسیدگی خوبی داشتن، بنظرم محیط زیاد مهم نبود
غذاشونم چلو گوشت و سوپ و کاچی و صبحانه برای من بود و برای همراهی هم کباب و کوفته صبحانه دادن
مامان ‌‌آیلین مامان ‌‌آیلین ۵ ماهگی
خب منم اومدم که از زایمانم بگم
من دیروز ساعت ۸ کیسه آبم ترکید بدون هیچ دردی رفتم حموم آرایش کردم مسواک زدم ساکم رو که از قبل آماده بود برداشتم رفتم بیمارستان ۸ونیم بود نوار قلب و معاینه شدم که گفت ۳ یا ۴ سانت بازی ولی دردی نداشتم زنگ زدن دکترم که بیاد بالا سرم نیومد خیلی دلم شکست چون قبلش کاغذ داده بود که زایمان ویژه ام خودش میاد بالاسرم که نیومد اونجا یه دکتر دیگه رو معرفی کردن به ناچار قبول کردم منو بردن بخش زایمان بعدش دکترم اومد گفت درد داری گفتم نه از اول تا آخر بالا سرم بود خیلی خوش اخلاق بود با یه ماما همراهش هر دو واقعا خوش اخلاق بودن راسی برا گرفتن این دکتر هم ۵ میلیون دادیم ولی خب خوب بود بعدش ساعت ۱۰ اومد آمپول فشار زد یدونه هم آمپول ریه چون من ۳۶ هفته و ۵ روز بودم بعد ۱۰ و نیم اومد گفت درد داری گفتم نه یکی دیگه آمپول فشار زد که ساعت ۱۱ دردام شروع شد ولی اصلا دادوبیداد نمیکردم قابل تحمل بود مامانم رو هم از اول راه داده بودن داخل بعدش مادرشوهرم اومد بعدش مامان بزرگم اومد بعدشم خواهرشوهرم تا ۱۱ونیم پیشم بودن منم درد داشتم ولی قابل تحمل بود که بعدش اینا رفتن ولی مامانم تا لحظه آخر پیشم بود ساعت ۱۱ ونیم دردم شدید شد که باعث شد جیغ بزنم دکترم معاینه کرد گفت ۶ سانتی یه ربع بعدش یدفعه حس کردم بچه داره میاد
ادامه تو تایپیک👇
مامان مهگل🌛🌸 مامان مهگل🌛🌸 ۴ ماهگی
ساعت شد حدودا ۲ونیم یه ربع به سه که کم کم یه دردای خفیفی شروع شد ولی تقریبا تو یک ساعت خیلی فاصله انقباض و دردام‌ کم شده بود
یعنی از ساعت ۳ونیم به بعد، دردام‌ هر سه چهار دقیقه بود و تقریبا ۳۰ ثانیه درد داشتم هی داشت شدید تر میشد و به خودم می‌پیچیدم
یک ساعتی درو تحمل کردم اومد معاینه کرد گفتم خیلی درد دارم گفت خیلی خوب پیشرفت کردی الان سه چهار سانتی.همونجا دکترم زنگ زد گفت چرا اپیدورال نمیگیری؟؟ گفتم آخه میگن عوارض داره گفتم خودم دردامو تحمل کنم
گفت نه عزیزم چه عوارضی؟من دکترم. به حرف من بکن آمپول بزن هم دیگه درد نداری هم زمان زایمانت کوتاه تر میشه.اینطوری بخوای پیش بری، هفت هشت ساعت دیگه باید درد بکشی!
منم دیگه تحملم داشت تموم میشد گفتم بزنین چون خیلی درد دارم
دیگه فکر کنم ۵ سانت شده بودم که آمپول و زدن
انصافا از بعد آمپول خیلی آروم شدم و دیگه چیزی حس نکردم
قرار بود ماما همراهم بگیرم که خیلی یهویی این اتفاق افتاد.هماهنگ کردیم همونجا یه ماما همراه فرستادن واسم
از بعد آمپول ماما همراه اومد کنارم و یه سری حرکات بهم داد گفت انجام بده تا سر بچه کامل بیاد تو لگن
خوبیش این بود هیچ دردی حس نمی‌کردم و فقط ورزش میکردم
...
مامان ماهان کوچولو 💙 مامان ماهان کوچولو 💙 ۴ ماهگی
سلام اومدم تجربه زایمانم و براتون بذارم
روز شنبه من زیاد ترشح داشتم ولی گفتم طبیعی چون درد نداشتم رفتم مطب دکترم که اسرار کنم بستری کنه ولی نکرد ۳۹ هفته ۲ روز بودم گف ۴ روز وقت داریم تا ۴۰ هفته اگه نشد بستری میکنم قرار بود پنجشنبه برم بستری بشم با خیال راحت اومدم که پنجشنبه میرم اومدم همه چیمو آماده کردم فقط منتظر بودم پنجشنبه بشه از مطب که اومدم معاینه کرده بود دکتر دردهای پریودی داشتم ولی میگفتم کاذب تا صب داشتم ولی کم بود خیلی صب که بیدار شدم دیدم بازم دارم ولی میگفتم کاذب ساعت ۲ اینا بود ناهار خوردیم با شوهرم اون حیاط بود منم دستشویی دیدم ترشح کشدار خیلی زیاد دارم فقط میومد بدش خونه اومدم با شوهرم نشستیم به فیلم نگاه میکنم دیدم بازم خیس میشم پا شدم تمیز کنم دیدم لک بینی دارم به شوهرم گفتم خندید گف خدا کنه دیگه زایمان کنی بدش اون رفت بیرون منم میخواستم برم پاهام لیز رفت خم شدم انگار ی چیزی اومد دیدم خون قرمز خیلی ترسیدم سریع رفتم به شوهرم گفتم گفت برو آماده شو بریم سریع
ادامه پارت بعدی
مامان ماهان 🩵 مامان ماهان 🩵 ۴ ماهگی
بعد رفتم زایشگاه تا تاریخ سونو رو نگا کردن دیدن ۳۵ هفته ۴روزم گفتند برگرد برو گفتم درد دارم دهانه رحمم بازه گفتند تا دوهفته دیگه میتونی نگه داری خلاصه خیلی اذیتم کردن تا بستری کردنم دکترم زنگ زد بهشون دعوا کرد گفت مریضم زایمان میکنه
بعد منو بردن او اتاق گفتند که باید باشی با دردای خودت پیش بری ساعت ۱۲ بود اومدن آمپول ریه زدن بعد خلاصه منم کم وبیش درد داشتم همینجوری ادامه داشت تا ساعت پنج ونیم دکترم اومد گفتم که من امروز زایمان میکنم یا نه گفت بعداز مطب میام کیسه آبتو پاره میکنم تا زایمان کنی
خلاصه دکترم ساعت ۱۰شب اومد کیسه آبم پاره کرد همچنان کم درد داشتم از ۱۱دردام وحشتناک شروع شد دکتر اومد معاینه کرد گفت ۵سانتی
البته هیچ آمپول فشاری بهم نزدن اینا دردای خودم بود
دکتر معاینه کرد رفت ساعت ۱۲ اومد واقعا دیگه نمیتونستم تحمل کنم دردارو دکترم با فوت کردن که بهم یاد داد عالی بود به محض اینکه دردام شروع می‌شد با فوت کنترل می‌کردم تا یه ربع به یک احساس مدفوع داشتم دکترم گفت سر بچه دیده میشه تا کاراشونو کردن بایه زور عالی
ساعت ۱شب به دنیا اومد پسرم
بعد دیگه دکتر شروع کرد به بخیه زدن ترمیم هم کردم
۳۵ هفته ۵روزم بود پسرمم با وزن ۲۸۰۰