۲۴ پاسخ

😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
خواهر من اونجات و میبینن خجالت نمی‌کشی
برای سینه خجالت میکشی؟!😬😐

وا من همین الان خونه مامانم برق میره یهو بلیزمو جلو خواهرم میدم بالا از شدت گرما🤣🤣🤣🤣
دیگه هم جنسین خواهرین اونجاتو اتاق عمل همه میبینن سینتو ابجی ببینه خجالت میکشی😂
سخت نگیر دیگه همه سینه داریم خواهرتم نمیکه واییی سینشو دیدم

من تصمیم گرفتم هرجا خواستم بچه رو شیر بدم البته بجز بیمارستان که چاره ای نیس
بچه رو ببرم یه اتاق دیگه
یا زیر چادرم
یااینکه پارچه ای چیزی بندازم روش که کسی نبینه
بشدت بدم میاد سینمو جلو بقیه بزارم دهن بچم
خداروشکر تو بیمارستان مامانم پیشمه
که اونم از هرآدمی تو دنیا باهاش راحت ترم

من مامانم قرارع بیاد پیش مامانم روم نمیشه بچه شیربدم 🤣ازمامانم خجالت میکشم

یجوری عشق ب فرزند خجالتتو میشوره میبره ک همجا درحال شیر دادن کیف میکنی😅

منم اولش اینجور بودم به مرور زمان درست میشی! بعدم چون چاره ای نداری و درد داری اصدن برات مهم نمیشه!

دهنت سرویس مردم از خنده🤣 همه جارو اون موقع هوا میدی میخوره از سینه خجالت میکشی جرر

سینت کوچیکه؟

اخه ادم مگه از خواهرش خجالت میکشه😅

عزیزم بعد زایمان همرات باید پوشک تو رو عوض کنه برات و برات شیاف بزاره چون خودت نمیتونی البته اگه سز باشی .

اولیشه بزار ب دنیا بیاد همه جا میندازی بیرون شیر میدی عادی میشه برات🤣🤣🤣

موقع شیر دادن دیگه همچی یادت میره

عزیزم از خواهرخودت که از ی گوشت وخون هستین خجالت میکشی چ حرفهایی ....حال من چ بگم که اصلآ ادم خجالتی نیستم چند شب پیش مشکلی پیش آمد رفتم بیمارستان جاریم باهم آمد موقعی که داشتن معاینه میکردن خیلی ناخونش تیز بود آنقدر درد داشتم جیغم در امد جاریم صدامو شنید سریع بابدو آمد توی اتاق معاینه پرستار گفت برو بیرون خانم هم خودم هم جاریم اجازه ندادیم جاریم بره بیرون اونا معاینه میکردن جاریمم نگاه میکرد منم دستشو گفته بودم چنگ میزدم دستش

منم این بودم ولی .قتی زاییدم سینما در میکردم یه چی عادی بود انگار خدا یه صبر ویه ضد خجالتی وصل میکنه بهت واونجاشو نگا که اگه بازم کلا برهنه حلو یه مرد شیر بدی بازم اصلا نگاه نمیکه وانگار خیلی طبیعیه وچیزی جدیدی نیس نمیدونم قصدم گرفتی یا خیر

منم دوست نداشتم موقع شیردادن کسی نگاه کنه درک‌میکنم همیشه میرفتم اتاق که کسی نباشه میتونی به ابجیت بگی بیرون وایسه تا شیر بدی اکه ناراحت نمیشه،😁

عادی میشه عزیزم

ی چ بگم باور میکنید؟
من انقد خجالتیم ک
بیکینی مو هنو شوهرم ندیده

یعنی از آبجیت خجالت میکشی؟

اینقدر درد داری اون لحظه اصلا به هیچی فکر نمیکنی

عادی میشه برات

اولش خب همه چی سخته بنظرم اون لحظه آدم خجالت رو یادش میره
منم مثل شما بودم مامان موقع بچه شیر دادن پیشم بود قبلش همش میگفتم واب چطور پیش مامانم شیر بدم ولی وقتی بچه رو برام آوردن شیر بدم همه چی یادم رفت

شما اگه دیدی سختته پیش آبجیت ازش بخواه موقع شبر دادن از اتاق بره بیرون

خواستی شیر بدی شال یا روسریتو بنداز روی دوشت
الکی بهونه بیار بگو احساس سرما میکنم میخوام یه چیزی دورم باشه 😁

عجیب بود😐منی ک با خواهرم حموم میریم 🫤من اونو وکس میکنم اون منو 🤣

منم بعضی اوقات همین فکرای شما تو سرم میاد

سوال های مرتبط

مامان تینا مامان تینا هفته سی‌ام بارداری
مامان سورنا مامان سورنا هفته سی‌وهشتم بارداری