اعصابم انقد ک ی ر ی هستااااا بچه جاریم پسرم رفتع بود پشت در. درو هول داد پسرم مشت در آهنگی گیر کرده بود فشار داد سر بچم ببین چی سد تا رسیدم کار از کار گذشته بود

عزیزم می‌دونم سخته ولی تنها راهش اینه که شما خودت مراقب بچه باشی چون هردوتاشون بچه هستن و متوجه این کار نمیشن و همچنین جاریت باید بچش رو مدیریت کنه پسر بزرگه من وقتی کوچیک بود با برادرزادم مثل سگ و گربه بودن یعنی می‌رسیدن به هم حتما دعواشون میشد ولی منو زنداداشم اصلا ناراحت نمیشدیم تازه هر کدوم بچهای خودمون رو دعوا میکردیم الان که بزرگ شدن خودشون یادشون میاد کلی میخندن که چرا ما تا این حد با هم دعوا میکردیم

ب مادر نفهمش خیلی جدی تذکر بده
با حالتی ‌که معلومه ناراحتی
بگو طوریش میشد کی میخواست جواب بده
اونم بچس حالیش نمیشه که.مادرش باید حواسش باشه بهش

چن سالشه؟ فکرکردم اولش جاریت نفهمه بعد دیدم ک خب اونم دعوا کرده پسرشو عزبزم با ملایمت و محبت ب بچه جاریت بفهمون ک نباید بزنه

وا اون بچه رو ببرید تو باغ وحش ببندید چقد وحشیه

من بودم بچشو وجاری رو باهم جر میدادم هیچی نگفتی به اون تولش؟

الهی بگردم خدا لعنتش کنه خوبه بچه؟

الهی بمیرم براش چقد گریه کرد

جاریم خوبع خدایی بگم پسرش دعوا هم کرد اما دیگ نمی دونم چیکنم ک حداقل ازم بترسه ویهان رو نزنه

با جاری با هم زندگی میکنی

چیکار کنم ازم بترسه دعواش هم میکنم میخنده چشام درشت میکنم اونم میکنه از پسرم ۳ ماه بزرگ تره

پاین ترش هم چنگ زده