دنیای شگفت‌انگیز زیر یک سالگی: بذرهای عشق و اعتماد را بکاریم 🌱
مامان‌ها و باباها، قهرمانان کوچولوی ما! یادتون باشه، این دوره طلایی زیر یک سال، بیش از هر چیز دیگه، زمان عشق ورزیدن بی‌قید و شرط، ایجاد امنیت و گذاشتن بذرهای اعتماد در وجود دلبندتونه.
در این ماه‌های اول، کوچولوی شما یه دفترچه سفید نیست که شما بخواید قوانین رو توش بنویسید. نه! اون یه محقق کنجکاوه که داره برای اولین بار با دنیای اطرافش آشنا میشه. و چه کسی بهتر از شما، راهنما و پناهگاه امنش؟ ❤️
نکات جادویی برای این سفر شگفت‌انگیز:

پاسخگو باشید: وقتی گریه می‌کنه، سریع بهش واکنش نشون بدید. این به معنی “لوس کردن” نیست، بلکه بهش یاد میده که دنیا جای امنیه و شما همیشه کنارش هستید. هر صدا، هر حرکت، هر نگاهش یه پیامه. پیام‌هاشو بشنو! 👂

باهاش حرف بزن، آواز بخون، کتاب بخون: حتی اگه فکر می‌کنی متوجه نمیشه، حرفات، لحن صدات و آهنگ کلمات، دنیای واژگانش رو شکل میده. قصه‌های شبانه رو از همین حالا شروع کن، حتی اگه فقط قراره ورق بزنید و به تصاویر رنگارنگ نگاه کنید. 🎶📖

لمس و آغوش معجزه‌آسا: هیچ چیز به اندازه یه آغوش گرم، یه نوازش ملایم و لمس پوست به پوست، حس امنیت و دوست داشته شدن رو بهش منتقل نمی‌کنه. این کار مغز رو آروم می‌کنه و به رشد عاطفیش کمک می‌کنه. بغلش کن، ببوسش، ماساژش بده! 🥰

کشف و کنجکاوی را تشویق کن: اسباب‌بازی‌های ساده، اجسام با بافت‌های مختلف، یا حتی یه قابلمه خالی و قاشق چوبی! اجازه بدید دنیای اطرافش رو کشف کنه، لمس کنه، بچشه (البته با نظارت کامل!). محیطی امن برای اکتشاف فراهم کن. 🔎
ادامه توکامنتا

۲ پاسخ

روتین‌های آرامش‌بخش بسازید: یه روتین ساده قبل از خواب، مثل حمام گرم، لباس خواب، لالایی و شیر، بهش کمک می‌کنه تا دنیا رو قابل پیش‌بینی‌تر و امن‌تر بدونه. روتین‌ها مثل یک لنگر در دریای پر از تغییرات این سن عمل می‌کنن. 🛁😴 صبر، صبر، صبر!: ممکنه گاهی خسته بشید، کلافه بشید یا حتی عصبانی. اشکال نداره! به خودت اجازه بده این حس‌ها رو تجربه کنی، اما یادت باشه، کوچولوی شما آینه رفتار شماست. نفس عمیق بکش و به خودت یادآوری کن که داری یه انسان شگفت‌انگیز رو پرورش میدی. 🧘‍♀️ خودت رو فراموش نکن: یادت باشه، برای اینکه بتونی به بهترین شکل از کوچولوت مراقبت کنی، باید از خودت هم مراقبت کنی. استراحت کن، از کمک بقیه استفاده کن و گاهی برای خودت وقت بذار. مامان و بابای خوشحال، فرزند خوشحال‌تر دارن! ✨

این دوره، سریع‌تر از اون چیزی که فکرشو بکنی، تموم میشه. پس هر لحظه‌اش رو با تمام وجود زندگی کن و از این معجزه کوچیک که بهت اعتماد کرده، لذت ببر. بذرهای عشقی که امروز می‌کاری، درخت‌های تنومند اعتماد به نفس و امنیت روانی رو در آینده برایش به ارمغان میاره. 💖

چقدر عالی

سوال های مرتبط

مامان آلما مامان آلما ۱۵ ماهگی
چرا نوزاد گریه می‌کنه؟😭
گریه برای نوزاد، هم حرف زدنه، هم خالی شدنه. اون فقط با همین یه راه می‌تونه بگه چی می‌خواد.

دلایل رایج گریه:
🍼 گرسنگی
😴 خستگی
💩 پوشک خیس یا کثیف
❤️ نیاز به آغوش
🤕 دل‌درد یا گاز معده
🌡️ دمای نامناسب (گرم یا سرد بودن)
😢 دلتنگی، ترس یا اضطراب
🦷 دندان درآوردن

گریه‌ها رو بشناس:
با گذشت زمان، مامان‌ها می‌تونن نوع گریه‌ی بچه‌شون رو تشخیص بدن.
🍽️ گریه‌ی گرسنگی با تکرار و حالت مک زدن همراهه.
😫 گریه‌ی خستگی معمولاً با مالیدن چشم و بی‌قراری میاد.
⚡ گریه‌ی درد معمولاً تند، بلند و ناگهانیه.

تکنیک‌های آرام کردن:
🤱 آغوش و تماس بدنی: نوزاد به بوی تو، صدات، و قلبت احتیاج داره
🎵 تکون‌های ریتمیک در بغل یا آغوشی
🎶 لالایی یا صداهای سفید (وایت نویز)
🍼 شیر دادن یا پستونک (اگه استفاده می‌کنه)
👐 ماساژ شکم، 🚲 دوچرخه‌زدن پاها، یا کمپرس گرم برای دل‌درد
👕 تغییر موقعیت بدن یا لباس

گریه‌های شبانه:
🌙 گاهی نوزادان شب‌ها، بدون دلیل مشخصی، گریه می‌کنن.
🧠 دلیل؟ مغزشون در حال پردازش اتفاقات روزه. این طبیعیه.
تو فقط کنارش باش، نوازش کن، باهاش آروم حرف بزن.
😴 حتی اگه خوابت میاد، بدون که حضور تو یعنی همه‌چیز براش امنه.
اگر خیلی بی‌قراره چی؟
🌡️ دمای بدن رو چک کن
🔍 نشونه‌های بیماری (اسهال، استفراغ، تب، بی‌حالی) رو بررسی کن
🚑 اگه هیچ چیز جواب نداد و احساس کردی یه چیز غیرطبیعیه، بدون هیچ تعللی دکتر رو ببین
مامان حلما مامان حلما ۱۵ ماهگی
#ارسالی_شما

پیامی
برای
تو
که قصد داری...

برای تو، که ایستادی سرِ دو راهیِ …

اون چیزی که توی شکمته، فقط یه توده سلولی نیست؛
یه "جان"ه...
یه چیزی که داره کم‌کم شکل تو رو می‌گیره، تو رو مادر می‌کنه.
اون، اولین نفریه که صدای قلبت رو از درون شنیده. اولین کسی که قبل از اسمش، حسش کردی. قبل از اینکه دنیا ببینه‌ش، تو فهمیدی وجود داره.

می‌دونم که شاید هیچ‌کس کنار تو نیست. شاید مادر، خواهر، حتی پدر بچه همه بار رو روی دوشت گذاشتن.
می‌دونم... ولی یه چیز هست که فقط مال خودته:
صدای قلب اون بچه که الان، همین الان، داره توی بدنت می‌کوبه، حتی اگه هنوز نشنیدیش.

سقط، فقط پایانِ یه بارداری نیست. پایانِ یه بخشی از خودته.

یه بخشی که شاید سال‌ها بعد، بی‌هوا، نصفه شب، وقتی همه خوابن، بیاد توی فکرت و بگه: «اگه بودم چی؟»

هیچ‌کس نمی‌دونه تو چی کشیدی. هیچ‌کس حق نداره قضاوتت کنه.
ولی یه چیز رو بدون:
تو مادر شدی، حتی اگر کسی بهت نگه. حتی اگه کسی نباشه بچه رو بغل کنه، تو همین الان مادر شدی.
حتی اگه این چندمین فرزند تو هست، یه بچه‌ی تکراری نیست. این یه جان جدیده. یه نقطه‌ شروعِ تازه.

و اگه این بچه زنده بمونه، یه روزی شاید بشه همون کسی که بغلت می‌کنه و می‌گه: "ممنون که نگهم داشتی."

تو قرار نیست بی‌نقص باشی. فقط قراره مهربون باشی.

اگه فقط یه درصد احتمال می‌دی که یه زندگی پشت این دو‌راهی خوابیده، همون یه درصد کافیه.
چون زندگی همیشه از همون یه ذره شروع می‌شه...

@hejrat_kon

#سقط
#فریاد_بیصدا
#مادر
مامان مامان میران مامان مامان میران ۱۲ ماهگی
❌️👈مشکل بزرگ مامانا *👉❌️
غذا نخوردن کوچولوها در آغاز راه ( قبل از یکسالگی)
.✔️✔️.خطاب به مامانایی که حتی اینجا هم،گاهی همدیگه رو اشتباه راهنمایی میکنن . یا میگن باید به زور غذا بدیم و..یا میگن همینی که هست،،،مینویسم که
مامانای نازنینی که با غذا خوردن بچه ها تون در شروع ‌کار،مشکل دارین و میگین که حتی دهنشونو سفت میبندن و هیچی نمیخورن 🤷🏻‍♀️...
اینو بدونین که اولین قدمهای اشتباه رو برای غذا خوردن کوچولوهامون،ما مامانها برمیداریم👌..،،مثلا ، بچه رو در حال هرکاری که هست،میشونیم و با بشقاب و قاشق میشینیم جلوشون .. با ترفند یا بدون ترفند...با محبت یا با دعوا... با تلویزیون و سرگرمی یا بدون هیچی... میخوایم قاشق غذا رو توی دهنشون کنیم.
ما مامانا باید حواسمون باشه که کوچولوهامون ، از روز اول ،بچه هایی هستن که فقط شیر خوردن و با هیچ فرم و مزه ی دیگه ای آشنا نیستن ،، بلعیدن بلد نیستن ... نمیدونن چی دارین میزارین توی دهنشون ... انگار که وارد یه دنیای جدید شدن و از هر چیز ناشناخته ای میترسن
ولی ما مامانها، اسمش رو هم میزاریم لجبازی،،بدغذایی و هزار چیز دیگه..🙄🤔
درحالیکه باید اونارو درک کنیم دنیا رو از چشمای اونها نگاه کنیم. الان اگه یه غذای ناشناخته که اصلا نمیدونین چیه .. بوش عجیبه،،فرم و جنسش برانون جدیده..و بخوان با قاشق بزارن دهنتون،میخورین؟؟بخدا که نه
🤷🏻‍♀️
به همین خاطر،این روش که بنظرتون درسته ،اشتباه محضه.✋
مادرای نازنین♥️،
اگه بچه ی خوش غذا میخواین،باید بهای اونو بپردازین عزیزای دلم♥️بخدا لذت هم داره ،فقط ناامید نشین، 🙏🏻🙏🏻👇👇
این روش غذا خوردن که پیشنهاد میدم ، دیگه ثبت شده و بین المللی هست ...بهش میگن :👈** روشِblw **👉
حالا این روش چیه؟
مامان ریحانه مامان ریحانه ۱۳ ماهگی
خانومای گل
شما این خیانتو در حق بچه هاتون و همسر آیندشون نکنید؛
شما از بچگی به بچه هاتون مسئولیت بدید و اونها را با مسئولیت بار بیارید؛
مثلا
موقعی که دارید وسایل سفره را میچینید، یه قاشق هم بدید دست پسر بچه ی دوسالتون بگید اینو ببر بذار سر سفره!👶

یا مثلا یه مقدار خیلی کمی پول بدید به پسرتون که دبستانیه،بهش بگید شام امشبمون با تو!
برو ببینیم چه موادی میخری تا باهاش شام درست کنیم!
اینجوری بچتون یاد میگیره یه مقدار محدود پول را چطوری مدیریت کنه!

یا به دختربچه تون از همون بچگی تو درست کردن غذا و... مسئولیت بدید:
-دخترم این سیب زمینی ها را شما خرد کن(اشکال نداره اگر کج و کوله خردشون کرد)
-دخترم پیازها را تو ماهیتابه رو گاز یه تاب میدی
(متاسفانه بعضی از تازه عروس ها اصلا بلد نیستن آشپزی کنن😑)
یا خیلی مسئولیت های کوچیک دیگه...
👈اگر هم خرابکاری کردن به هیییییچ وجه تخریبشون نکنید
چون ممکنه باعث بشه برای همیشه سرکوب بشن

👩‍👧‍👦 @dorehamimadaran
مامان پناه👶 مامان پناه👶 ۱۰ ماهگی
شنبه، ۸ شهریور ۱۴۰۴
امروز قلبم پر از شوق شد… پناه کوچولوم برای اولین بار با دنیای تازه‌ای آشنا شد؛ دنیای چهاردست‌وپا رفتن. 🥹✨
دیدن اون دستای کوچیک که روی زمین می‌ذاره و با تردید اما پر از انگیزه جلو میره، یعنی دیدن رویش زندگی جلوی چشمام.

سه قدم بیشتر نبود… اما برای من یعنی سه قدم به سمت آینده، سه قدم به سمت قد کشیدنش، سه قدم به سمت دختری که هر روز قوی‌تر و مستقل‌تر میشه. 💕
خدایا شکرت برای این لحظه، برای این معجزه‌ای که هر روز کنارم قد می‌کشه.

پناه ۱۰ ماه و ۱۵ روزه بود که چهاردست‌وپا رفت. 😍
البته از اردیبهشت خیلی حرفه‌ای سینه‌خیز می‌رفت و دلش با چهاردست‌وپا نبود. هنوزم بیشتر وقتا سه چهار قدم میره و دوباره برمی‌گرده به سینه‌خیز. خیلی وقته گارد چهاردست‌وپا رو می‌گرفت ولی نمی‌رفت؛ عشق سینه خیزه 😂❤️‍🩹.

دوس نداره بچم، اما همین چند قدم هم برام یه دنیا شد.
خواستم یادگاری بمونه که ۸ شهریور بود و پناه توی ۱۰ ماه و ۱۵ روزگی برای اولین بار چهاردست‌وپا رفت. سال‌ها بعد هر وقت گهواره رو ببینم، یادم باشه این روز شیرین رو با چه شوقی ثبت کردم. 💫
مامان تینا👨‍👩‍👧 مامان تینا👨‍👩‍👧 ۱۰ ماهگی
سلام
بعد مدت ها بازم میخوام از یه تجربه شخصیم اینجا بنویسم
مدتیه وقتی خودم رو تو آینه نگاه میکنم دیگه خودم رو نمیبینم ،اون ستاره ای که انقدربه خودش میرسید تاجلوی آینه بدرخشه،الان انگار نورش رو ازدست داده .مدت هاست عشقی دریافت نمیکنم وحتی دیگه بلدنیستم به دنیای اطرافم عشق بدم
روزوشب به بیماری فرزندم فکر میکنم وانگار در ذهنم جایی برای فکر کردن به خودم ندارم
دیروز رفتم جلوی آینه موهای آشفته رو آرام شانه زدم،انگارکودکم ومادرم شانه به موهام میزنه ووجودم آرام گرفت،کمی مدادتو چشمای بی حالی که هرشب باگریه میخوابه زدم،یه ماتیک زدم،وبه خودم فکرکردم که چقدرقوی هستم،به ستاره ای که تنهای تنها لاشه ی خودش رو به شانه هاگرفت وحمل کرداما نذاشت کسی بفهمه چه رنجی کشیده،به کسی که شایدبه ظاهردیگه دوست داشتنی نباشه،امابدون هیچکس،این سفرطولانی روطی کرده.
وفهمیدم من برای سرپاشدن بایداول به خودم عشق بدم،من هیچوقت کسی رونداشتم که کمکم کنه پس این منی که همیشه همراهمه ارزشمنده و باید ازش ممنون باشم،نه اینکه رهاش کنم وازبین ببرمش
من خودمو دوست دارم ،حتی اگه کسی روندارم بهم عشق ومحبت بده
من خودم رو دوست دارم،حتی وقتی شرایط زندگی ام سخته،حتی وقتی عزیزقلبم بیماره
من برای خوب شدن حال فرزندمم نیاز دارم به خودم عشق بدم،زندگی اونقدری به آدم فرصت نمیده که بخوای غرق دردهات بشی وهیچی اززندگیت نفهمی،پس خودت بلند شو حتی اگه کسی هم نیست،خودت باقدرت بلندشو،تو اول از همه باید عاشق خودت باشی،تو ارزشمندی حتی با وجود همه مشکلات ....❤️