منظور سزارین هست؟ خوب اگر از سزارین میترسی طبیعی زایمان کن اگر مشکلی نداری ولی من خودم سزارین بودم ، بگم که اصلا ترس نداره ، واقعا میگم ها اصلا ترس نداره . به غیر از اون اول که میخوان آمپول بی حسی بزنن بعدش چون جلوت پارچه هست و دو طرفت هم وسایل پزشکی اصلا دید نداری به هیچ جا ، پارچشم انقدر بزرگه فقط سقف میبینی ، بی حسی هم هیچی نمیفهمی بعد که بی حس شده خیلی سریع شاید یک ربع هم نشه بچه رو میزارن بغلت و میبرنت ریکاوری . این وسط آنقدر دکتر پرستارا با هم و با خودت حرف میزنن که اصلا یادت میره واسه چی اونجایی . بعدشم که دیگه دوره نقاهت بعد عمله که باید چند روزی تحمل کنی
اصلا ترس نداره اتفاقا خیلی لذت بخشو حس خوبیه،با اینکه کیسه ابم پاره شده بود وباید استرس داشتم خیلی خوب بود حسو حالش لذت ببرحیفه
اصلا هیچ ترسی نداره برای منی که تا حالا اتاق عمل از نزدیک ندیده بودم و زایمان اولم بود انگار همه چی گنگ بود همه اش منتظر بودم ببینم الان چی میشه که یه وقتی دیدم دخترمو گذاشتن رو تخت دارن اثر رد پا میگیرن ازش 🥹🥹
حتی آمپول بی حسی هم ترس نداره
دکتری که بی حسی میزد انقدر شوخ طبع بود که با کلی حال و احوال و اینا شروع کرد فقط گفت خودتو سفت نکن و تکون نخور همین .. چند لحظه بعد پاهام گرم شد و حسم رفت ..
فقط سعی کن از فیلم و اینا هیچی نبینی ، بدون آگاهی بری ترس هم نداری چون بعدش اصلا نمیدونی چی میشه
عزیزم من زایمان اولم سزارین بود خیلی راضی بودم ایشالا دومی هم سزارین هستم کلا یک ربع طول میکشه. میری اتاق عمل آمپول بی حسی تو میزنن دراز میکشی با دکترت صحبت میکنی که یهو صدای گریه ی بچه میاد میارن جلوی صورت بوش میکنی میبوسیش ای جان چقدر شیرینه هیچی از عمل متوجه نمیشی چون کلا بی حسی هر چی بیشتر بترسی بدتره فشارت میره بالا برات سخت میشه
منم ترس از عمل ندارم، ولی اینقد حس ناراحتی بهم غلبه کرده، انگار که احساس میکنم هنوز زوده بیاد فکمیکنم تا حالا فقط مال من بوده الان میخواد مال همه بشه، جاش خیلی خالی میشه تو شکمم، عادت کردم به تکون خوردناش احساس میکنم شکمم خالی بشه سکته میکنم
منم اول بارداری نمیترسیدم شجاع بودم الان ک نزدیکترمیشم مثل چی میترسم خواهر..هی میگم شاید ندونم تحمل کنم همچیم افت کنه
منم مثل تو بودم بچه اولم بردنم تو اتاق عمل همون اول دیدن من دارم با تخت میلرزم و نمیتونم خودمو کنترل کنم بیهوشم کردن ولی بعد که به هوش اومدم به قدری درد داشتم ۲ ساعت تو ریکاوری بودم و اوردنم تو اتاق و واسم شیاف گذاشتن من از درد مردم و زنده شدم واسه همین برای بچه دومم وحشت داشتم یعنی روزی نبود که من به سزارین فکر نکنم و مثل بید نلرزم ولی خیلی راحت بود😐یعنی من تمام اون مدت با فکر کردن به سزارین و ترسیدن و وحشت کردن فقط استرس الکی به خودم وارد کردم😐این بار سعی کردم به ترسم به فضای اتاق عمل غلبه کنم و بی حسی رو انتخاب کردم از ساعت ۱ که منو بی حس کردن تا ساعت ۸ شب من بی حس بودم و هیچی درد نفهمیدم فقط یه دل درد خیلی خفیف پریودی داشتم پمپ درد هم گرفتم خیلی خوب بود از ترس درد گفتم شیافم بزارن برام اصلا هیچی نفهمیدم شبم پرستار مثلا اومد کمکم برم دسشویی خودم رفتم کارمو کردم برگشتم رو تخت دراز کشیدم از شبی هم که مرخص شدم خودم بچه اولمو پوشک میکردم و میخوابوندم از روز سومم کلا از تخت بلندشدم خودم به بچه هام میرسیدم.
🌹🌹🌹
اصلا اصلا چیزی نیس که ترسناک باشه اتفاقا تجربه جالبه ای هستش کلا شاید نیم ساعت طول نمیکشه و زود تموم میشه بعدش هم که تا چند ساعت پایین تنه سر هست اصلا دردی چیزی متوجه نمیشی
همه چیو به خدا بسپار اون خوب میکنه من این بار دوم استه که دارم عمل میشم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.