۷ پاسخ

وای استرس گرفتم
منو ۸ روزگی دکتر معاینه کرد گفت خوب جوش خورده یعنی ممکنه بعدا بفهمیم مشکلی داره؟

وااای چه سخت
این طبیعیم چقدر دردسر داره 🥴

چندتا بخیه خوردی؟

منم زیبایی کردم ولی با ژل حل میشه

خیلی تنگ شدی گلم کار سختی نیست یکم برش میزنن چندونه بخیه تمام

چقدر بد ایشالا که ایندفعه درست میشه
منم بخاطر اینک بالاسر بچم هی نشستم و استراحت نکردم بخیه هام باز شده بودن ترسیدم دوباره بخیه بزنم
پلاسما درمانی کردم خداروشکر الان بهتره وضعیتم‌

چه مشکلی داری توی رابطه؟
تز چن دکتر بپرس ب آسونی باز زیر تیغ جراحی نرو

سوال های مرتبط

مامان درسا🥰🎀💞 مامان درسا🥰🎀💞 ۵ ماهگی
سلام دخترا از تجربه زایمان م میخوام بگم
از وقتی زایمان کردم اذیت بودم حس درد توی دهانه رحم داشتم موقع توالت رفتن اینم بگم زایمان طبیعی با وکیوم داشتم توی *بیمارستان تامین اجتماعی شهریار*
دکترم زهرا جهانگیری بود
بجای اینکه سزارین م کنه بعد از 12 ساعت درد وکیوم کرد با کلی جراحی و پارگی با تیغ که بعد از 45 روز فهمیدم بخیه هام کامل باز شدن بعد از 55 روز رفتم دوباره عمل کردم اینبار به دلیل پارگی های شدید لابیا و عمل دهانه رهم رو باهم انجام دادم الان که یک هفته میگذره هنوز سوزش دارن بخیه هام با شیاف درد مو اروم میکنم از شانسم نمیدونم خوب یا بد بعد سه روز از عملم با اون همه بخیه و درد و سوز پریود شدم نوار بهداشتی گذاشتم الان که 4 روز میگذره پریودم قط شد کلا مفنامیک اسید رو هم امروز شروع کردم چون دکترم گفت از روز اول پریود استفاده نکن که بخیه هات جوش بخورن ، امروز معاینه دومم هست واسم دعا کنید که خوب پیش بره الان یک هفته کامل نتونستم به دخترم برسم و بغلش کنم چون همش دراز کش بودم
واسه وامم اومدم شهرستان که عمل کردم وام ازدواج تازه کد رهگیری برام اومد ، توی زایمان با وکیوم هم دست دخترم اسیب دیده بهش میگن ارب» دارم واسش کاردرمانی انجام میدم واسم دعا کنید که جواب بده کار درمانی چون دکتر گفت اگه توی هر مرحله کاردرمانی جواب نده باید عمل کنه ، عمل هم تا ۶ماهگی فقط جواب میده ، هزینه عمل هم ۳۰۰ ملیونه واسم دعاکنید ،
مامان نی نی مامان نی نی ۴ ماهگی
خانما میخام از تجربه سزارینم بگم تو بیمارستان ثامن الائمه ناجا مشهد ،دکترم هم خانم سکینه انبیایی
پارت یک
ساعت ۶ بیمارستان بودیم منو مامانمو شوهرم رفتیم شوهرم ک کلا بیرون بود منو مامانم رفتیم بخش زایشگاه تا تشکیل پرونده دادم تقریبا شد ساعت هشت و نیم یا نه ، مامانم و فرستادن بیرون ،من رفتم توی اتاقای بخش زایمان ک نوار قلب بگیرم و سوند بزارم ،چون دفع پروتئین داشتم اول یه آزمایش ادرار دادم و بعد اومدم روی تخت بهم سرم و نوار قلب وصل کردن ، ما مریضای خانم دکتر دو نفر بودیم،ساعتای نه و چهل دیقه بود ک گفتن خانم دکتر اومده اون هم تختیمو بردن برای عمل ،منم فقط صلوات میفرستادم و دعا میخوندم خیلییییی استرس داشتم وااای،خدایی رفتار پرستار ها عاالی بود منک راضی بودم(البته اینو بگم خواهرم تو همون بیمارستان زایمان طبیعی داشت و اصلا از پرستارها راضی نبود ،یعنی پرستار ها با کسانی ک زایمان طبیعی داشتن خیلی بدرفتار بودن من اونجا دیدم به چشم خودم)
خلاصه یه چهل دیقه ای نوار قلب گرفتن از بچه و پرستار بعدش اومد و گفت میخام برات سوند بزارم گفتم نمیشه توی اتاق عمل بزارن برام چون خیلی میترسیدم گفتن آره میشه ولی توی اتاق عمل مرد زیاد هست خودت موذب میشی ،قانع شدم و گذاشتم بزاره،خودمو شل شل گرفتم و اصلا درد نداشت و برام گذاشت،و گفت چند دیقه دیگ عمل خانم دکتر تموم یشه تو باید بری،بعدش با ویلچر اومدن تو اتاق بخش گفتن بیا بشین اینجا من چون سوند داشتم یکم اذیت بودم بلند شدم و تا نشستم روی ویلچر سوند خیلی می‌سوخت و اذیتم می‌کرد ولی تحمل کردم‌،یه روسری و یه چادر سرم کردن و منو بردن بیرون از بخش زایمان تا ببرن تو اتاق عمل