یه دردودل مادرانه هستش
خدامنوببخشه بابت حرفام.نمیگم مادرخوبیم ولی زاییدن ملاک نیست
بگی مادربشم پدربشه دهن فامیلاروببندم
حرف من باافغانی هاست حالا می‌خوابم ناراحت بشن اصلا مهم نیست
الان یه بچه دوساله حالا معلوم هم نیست دوساله باشه ب مامانش میگم چه ماهی بدنیااومده میگه یکماه ب عیدنوروزه.میگ خودم شوهرم دوستنداریم بچه بیاریم همین یکی بسه.ولی دویاسه سال دیگ بگذره میارم باز سه تا بچه باشن
حالا با خانواده شوهرش زندگی می‌کنه بچه فامیلاشون میاد بچه خواهرشوواین بچه رو بازی نمی‌دونم چی میکن پای بچه آسیب میبینه
میرن بیمارستان میگن پاس شکسته پاشو گچ میگیرن
بعددوروز بالاپاش ک گچ گرفتن میبینن ورم کرده میبرم دکتر میگه
عفونت کرده برای چی گچ گرفتن
بچه سه بار اتاق عمل بردن استخون پاشو تراش دادن
ناله می‌کنه بچه هم نمیخوره نون فقط منم هرچی ب دخترم بدم ب اونم میدم
امروز بخاطر عفونت کرده پاش بچه زجه میزنه من ازگریه هاش بیدارم
تازه مامانش خوابیده من بیدارش کردم.ی خورده بیدارموند ب زبون خودشون
صحبت کرد باهاش.گرفت خوابید پرستار دوباراومده میگ برای عمل قبلی هم پسره انجام داده ه مادرش همینطوری بود.غرزد بیدارنشد
الانم بچه زجه میزد از ساعت یازده ک‌ من اومدم بیمارستان تاالان گریه میکرد
پرستاره بیدارش مادرشو میگ پاشوبچت گریه می‌کنه ی آبی بده
دهنش خشک شد نمی‌دونم زیرزبونی چی ب پرستاره گفت‌.ی لیوان آب ازشیر براش آورد نمی‌دونم خورد بچه یانه پرستاره مسکن زدبهش
من حتی آب شرب بچم نمی‌دم آب معدنی حالا خودش می‌ره سریخچال بادهنش بطری یآب میخوره...
خودم بهش آب معدنی هم داده بودبرای ناراحتم خداکمکش کنه اینقدر ناله می‌کنه ک اشک چشمش خشک شده صداش گرفته

۱۱ پاسخ

زیاد متوجه نشدم خوب ننوشتی اصلا

منم افغان هستم و همه ی حرف بلدن افغانی ها بلدن سال ی بچه پس بندازن
الان دهه 60شماها چن تا بچه دارن یا قبل تر؟
نسل من تازه داره یاد میگیره با گوشی کار کنه شماها مامانتون بلده گوشی بگیره دستش
ی جبر جغرافیا بوده الان حتی دخترامون مدرسه نمیزارن چرا اینقدر بی رحمانه قضاوت میکنین
دوست من نظامی بود درچه دار وقتی طالبان امد ب همون طالبان داد پدرش از ترس جونش
دوباره خودکشی کرد بعدم بردنش قندهار یجایی دور افتاده فک کن دورترین نقطه سیستان شما
الان دوتا بچه شیر ب شیر داره
میگه یبار ب شوهرم گفتم جلوگیری کنیم یجوری خونین و مالین کرد زد ک شماها کمونبست هستین تو کار خدا دخالت میکنین
شماها برو داروخونه بگرد ی قرص اورژانسی اگه پیدا کردی یا حتی اگه اسمشو بلد بود بیا تو روم تف بنداز
کاند ... م اصن نداره
ماها ک ی ذره درس خوندیم تهش زور زور ب فروشگاه های خارجی ک اون موقع باز بود میگفتیم یا داروخونه های سمت هزاره نشین داشتن الان مجوز همینم برداشتن
واقعا آدم بد نیس یبار ی ذره مطالعه کنه بیبینه مثلن چرا اینا اینجورین!!!
بعد میرسیم ب مامانا خودمون مامانیم خودمون ته خستگی خودمونو دیدیم نمیدونی اون مادر اینهمه چ کشیده
من شنبه دخترم جراحی فتق ناف داشت ی بچه هم بود ایرانی نمیدونم مشکلش چ بود ازش ام ار ای مغز اینا میگرفت با مظلومیت تمام میرفت سمت مامانش ک مثلن نگاه اون مرده گوشی دستی داره نگهبانیو میگفت
مامانش داد میزد ک الهی ذلیل بمیری چکارکنم ک داره
قلبم تا الان براش مچاله شده

اونجا بودم میگرفت مامانشو از وسط جر میدادم

کلا افغانی ها بلدن سالی ۱ بچه بیارن مهم نیست بچه چه جور بزرگ میشه. بعد میدونستی آب معدنی ضرر داره میدی بچه ت همون آب لوله بهتره

وای چه مادر بی فکر و بی خیالی! !
طفلک بچه
من پسرم افتاد زمین یه زخم کوچیک برداشت اینقدر جوش زدم و حالم بد شد
دیگه صدقه و اسپند دود کردن و...

جرئت حرف زدن نداشت.تااینک این رفت زبونش باز شد
بهش گفتم مگ بیرون نکردن شماروگفت نه اونایی ک مدرک دارن بیرون نمیکنند

ی هم تختی داشتم مرخص شد ازاین ژنه پرسیدکجایی هستی گفته افغانی هستم
بیچاره این افغانیه رواینقدرتیکه انداخت ک نگو فکرکنم افغانیه زمانی ک این مرخص شده چقدر خوشحال شد

باباشو میخواد خودم بهش گفتم برو ب شوهرت بگو بیان میگ اجازه نمی‌دن.دیگ رفت با پرستاره حرف زد اجازه نداد
خودم حرف زدم گفتن بیاد ایرادی ندارد
حالا هم پشیمونم ولی بخاطر بچه کناراومدم

مادره میبینن زیاد گریه می‌کنه ب زبون خودشون میگ چقدر گریه می‌کنی

گریه هاش ک شدیدترمیشه مادرش میخوابه

ای خدا من فقط میگم خدا به فریادش برس بچه زیادی خوب نیست وقتی نتونی از پسش بربیای

بهونه باش رومیگیره بهش گفتم بره ب پرستاره بگه باش بیاد میگ ن قبول نمیکنن ...صحبت کرده قبول نکردن
خودم صحبت کردم گفتن باشه بیاد

سوال های مرتبط