۸ پاسخ

براچی سنگین بیاد؟!
فعلا دنا بخرین و بعد سرمایه جمع کنین و دوباره انشالله چیزی که دوست داری رو میخری! زمانی خوبه برای ماشین طلا فروخت که هیچی زیر پا نباشه و توی سختی باشین!
طلا یه مدت دیگه آنچنان بره بالا!

حرف همسرت روقبول کن.که خدانکرده بعداچیزی شدنی نگه تومجبورش کردی.واینکه چه سنگینی .وقتی اونجوری هم قرض نمیفتی هم طلاداری هم ماشین بابک تیربه چندتاهدف میرسیدچراخودتومیخای تواذیت بندازی

ماشین اصلا سرمایه گذاری خوبی نیس
که بخوای بخاطرش طلا بدی و زیر قرض بری
(چرا یکی مثه ما که ماشینمونو فروختیم دادیم خونه الان داریم تیکه تیکه طلا یا سکه میخرم که ارزش پولم پایین نیاد تا بتونیم ماشین بگیریم)
بنظرم همون دنا یا تارا خوبه
اتفاق خبر نمیکنه یه تصادف جزئی زبونم لال ارزش ماشینو میاره پایین
ماشین هرچی مدلش بالاتر خرجش بیشتر
.
گفتی از همه چیم گذشتم جمع کردم
کافیه یکم حالا برای خودت وقت بزار برای دل خودت
خونه ماشین هس حالا نوبت خودته
زندگیو هرچقدر پیش ببری بازم آدمیزاد منفعت طلبه ب جایگاهی که میرسه راضی نیس
پس خودتم واجبی یکم برای دل خودت زندگی کن خرج خودت کن لذت ببر

نظرم اینه
ماشین خارجی استهلاک و پول بنزین و تعویض روغنش هم بالاس
من باشم دنا یا تارا میخرم
خودمو چرا درگیر کنم

من بودم همون دنارو میخریدم‌چون ازاینکه بخوام از کسی پولی قرض بگیرم متنفرم
یه سره تو ذهن اون آدم اینه که با پولی که من بهش قرض دادم رفته شاسی خریده...
بعد از طرفی مگه شما واسه خاطر ذهنیت بقیه داری زندگی میکنی؟هر کاری که ذره ای ممکنه ارامش، غرور و عزت نفستو بهم بریزه رو انجام نده

بنظرم دنا بگیر،ومابقیشو طلا

بخر بره دنیا دو روزه عشق کیف کنید🫣😂😍

ببین اگه اون طلا برا سرمایه بوده نفروش چون تو دراز مدت سود طلا و سکه بیشتره ماشین افت قیمت پیدا میکنه

سوال های مرتبط

مامان شنتیاا مامان شنتیاا ۳ سالگی
سلام‌ یه چیزی خیلی نگرانم کرده راجب پسرم میخوام ببینم طبیعیه یا با دکتری مشاوری مشورت کنم. با اینکه از بچگی به حرفاش گوش دادم سریع
تا حدودی جواب گرفته چیزی خواسته تونستم تهیه کردم هیچ وقت چیزی و نذاشتم خیلی بگه اصرار کنه بعد انجام بدم ولی پسرم نمیدونم اخلاق بد یا خوب حرفاش و خیلی تکرار میکنه در حد قفلی زدن یعنی اگه ی چیزی بخواد بگم فردا تا اون روز برسه همش میگه صبح هم یادش نمیره تا اون کارو نکنی براش ول نمیکنه و این موضوع هم خودمو هم بقیه رو ی جاهایی کلافه کرده مثلا میگه بازی کن ب هرکی ک باشه انقدر میگه تا طرف بلند شه بازی کنه خیلی وسط حرفامون میپره اصلا نمیذاره حرف بزنیم یا حتی من با گوشی هم بخوام حرف بزنم یکاری میکنه یا حواسم پرت شه یا قطع کنم سریع البته ک بگم هرچی من منعطف و سریع براش یکاری میکنم شوهرم برعکس زیاد باهاش بازی نمیکنه ی بازی هم بخواد بکنه انقدر بچه باید اصرار کنه بهش تا باهاش بازی کنه یا هرچی ازش بخواد هی باید بگه بهش هم میگیم باشه ولی باز میگه مثلا دیروز رفتیم بیرون خرید گفتیم پسر خوبی باشی اذیت نکنی برات آدامس که دوس داری میگیریم هر ۳ دیقه ی بار میگفت آدامس میخری آدامس میخری انقدر گفت شوهرم عصبی شد گفت اصلا نمیخرم بعد ی وقتایی رفتار شوهرم باهاش ی جوری میشه من فکر میکنم بچه مشکل داره حس منفی میگیرم عصبی میشم دعوامون میشه ی مورد دیگه هم هست ب شدت تنهاس و فقط من و باباشیم ک باباش اصلا براش وقت نمیذاره باز ی موضوع دیگه هم هست مثلا میگه موز داریم میگم نه میره چک میکنه این مثال راجب هرچی باید بهش ثابت بشه خودم این موضوع دوس دارم که اعتماد نداره زیاد ولی خب نمیخوام ب ماهم اینجوری باشه میخوام حرفمو قبول کنه