۸ پاسخ

خوب بچه این سنی چ درکی میخوای داشته باشه
بچه هم ب پدر نیاز داره هم مادر چون اونو ندیده بهانه اش میکنه حتما وابسته بودن

خب دلتنگ شده. به نظرم بچه به مادر بیشتر احتیاج داره

نده هرجور شده نگهدار با خودت وقتی حضانت خودت گرفتی یعنی خودت میخای نگهداری پس نده ببرنش

چجوری دلت میاد پسرمنم پدربزرگ ومادر بزرگش باباش بیشتر از من می خواد ولی بهشون ندادم خیلی از کارا که مادر میکنه واسه بچه هیچ کس نمی تونه اینقد وابسته اوناس ولی هیچ‌وقت نمی زاره ببرن دشوی یا لباس شو عوض کنن یا موقع خواب حتمن باید بیاد پیش خودم الان بچس دلتنگ شده بره پیششون اگرم نمی خوان راحت چند ماهی دیگه یادش میره اونار‌ داشته حضانت نده

عزیزم چون کوتاه میره پیش باباش اونا سعی میکنن سنگ تموم بذارن
بنظرم یک مدت کامل بدین بهشون تا بچه واقعیت ماجرارو ببینه نمیتونن تمام مدتی که هست رو دست راهش ببرن
حضانت ندین که بعدا دلتنگ بشین کارای قانونیش خیلی سخت میشه

سعی کن بیشتر سرگرمش کنی
برنامه براش داشته باشه
نزار زیاد بیکار باشه که بهونه نگیره
تاتر و سینما و پارک ببرش
کلاس ببرش

یه هفته بده بره ببین چطوره اونجا

الان کوچیکه بچت نمیفهمه ک....وفتی بزرگ بشه‌بهت احتیاج داره..نمیشد طلاق نگیرید بخاطر بچتون؟

سوال های مرتبط

مامان عروسکِ من مامان عروسکِ من ۳ سالگی
خانوما من تا ب امروز ک دخترم 3سال و 8ماهشه در حد توانم هر چی ک دخترم خاست و اراده کرد رو براش خریدم. از خوراکی بگیر تا اسباب بازی و لباس.. ب قدری که تقریبا هر چن روز درمیون لباس جدید میپوشه میره بیرون یا پارک.. همیشه مرتب و تمیز.. بحدی ک وقتی میریم پارک چن تا از خانوما ک سلام علیک داریم ب دخترم میگن وای چه لباس قشنگی پوشیدی یا میگن چه حوصله ای داری لباس و با گیره مو و عینکش رو باهم ست میکنی اکثرا.. خلاصه خاستم بگم ر این حد رسیدگی دارم بهش حالا در کنار اینا اصلا آدم باج دهنده ای نیستم وقتایی شده دخترم چیزی خاسته و من میگفتم نه و این نه واقعا نه بود اگر گریه کنه بهش میگم با گریه تو من هیچ کاری برات نمیکنم هروقت گریه ت تموم شد باهم صحبت میکنیم.. خیلی وقتا خیلی چیزاشو خودم از رو ذوق خودم براش میگیرم... امروز دخترم و شوهرم باهم رفتن پارک یکی از دوستای دخترم هروقت دخترمو میبینه میگه بریم خوراکی بخریم( همراه مامانمون) امروزم ب دخترم گفت بریم مغازه؟ دخترم ب باباش گفت بریم مغازه و شوهر خنگ من از قضا کارتش رو نبرد و ب دخترم گفت بابا تو خونه کلی خوراکی داری( واقعانم داره هفته پیش رفتیم فروشگاه فقط شاید نزدیک ب یه تومن براش خوراکی های مختلف خریدیم بعد شوهرم از سرکارش نزدیک ب 500هزار براش اسنک خریده آورده) خلاصه شوهرم گفت کلی خوراکی داری یهو دخترم گفت وایسا برم از مامان دوستم بپرسم و دویید رفت گفت: