۷ پاسخ

شوهر من کاری به رفت و آمدم نداره
اتفاقا یه وقتایی دلم میخواد حساس بشه روم

مستقل بودن یه نعمته
ولی خب سختی دارع عزیزم
من بعضی وقتا از هفت صبح تا شش غروب کار میکر م بعدش میومدم خونه شام و ناعار درست میکردم شوهرم مهمون دعوت میکرد همش ....
اینام در نظر بکیر ببین میتونی

فک کنم از اول گوش به فرمان بودین عزیزم
من همون اول آشنایی گفتم محدودیت برام معنایی نداره و شدیدا لجبازم
یه چیزی رو مخالفت کنی حتما انجامش میدم
شرط و شروطمو گفته بودم بهش و تا الانم هیچ محدودیتی ندارم
حس خاصی هم ندارم گلم چون اینا حق طبیعی هر آدمیه

عزیزم بقیه رو چیکار داری زندگی کسی رو ب باخدت مقایسه نکن هرکی ی سختی داره
تنها تو نیستی سختی داره
درست میشه ب مرور زمان
بعضی از مردا دوس ندارن جایی برن

عزیزم نزار انقد زور بگه و محدودت کنه

ی چیز عادیه
بنظرم از اول هر جور رفتار کنید مرد میفهمه ک باید اون جوری باشه
مثلا من از خونه پدری عادت دارم پول تو جیبی بگیرم ماهیانه
برا خودم فقط ن خریدای خونه
این عادت تو زندگیم هست از همون اول شوهرم میدونست خودش هر ماه پول میزنه ب حسابم برا ارایشگاه لباس نت این چیزا

واقعا حس خیلی خوبیه حس میکنم
حالم گرفته بدجور💔😭

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۴ سالگی
مامانا لطفاً اگه تجربه مفیدی دارین درباره سوالم جواب بدید...
وقتی می‌رید خونه مادر شوهرتون و بچه های خواهر شوهرتون و برادر شوهرتون با بچه تون بازی نمی‌کنن
حرصش میدن یا باهاش دعوا میکنن و کتک کاری میکنن
شماها چیکار. میکنید
من دلم میسوزه برا بچه ام خیلی ناراحت میشم قیافه ام هم تابلو میشه ک ناراحتم
چند روز پیش بچه خواهر شوهرم ک همسن پسرمه س بار پسرمو زد من هیچی نگفتم بار آخر رفتم لپشو یواش کشیدم گفتم پسرمو نزن اونم یهو جییییغ و داد ک زندایی منو زد .... حس کردم خواهر شوهرم ناراحت شده بعدش با جاریم نموندن برا شام و رفتن
مادر شوهرمم گفت بهتر بزار برن بچه هاشون اذیت میکنن
البته خواهر شوهرم با من رابطه اش خیلی بهتر ه تا جاریم
البته همیشه پسر خواهر شوهرم با پسرم دعوا میکنن و هولش میده اذیتش می‌کنه ولی پسرم دوستش داره
منم اکثر وقتا ب رو خودم نمیارم میگم بچه اس اونم با اینکه پسرمو اذیت میکنه
اما اون روز واقعا عصبی شدم از دستش
بنظرتون من بیشتر حق داشتم ناراحت بشم یا خواهر شوهرم