خانما خیلی ناراحتم شوهرم خیلی باهام ساز مخالف میزنه
من کلا زن خونه نشینی نیستم میخام کار کنم نفرت دارم واسه دوقرون پول بخام از شوهرم خواهش کنم
بهش میگم میخام کار کنم میگه بچه ها کوچیکن نمیشه هزینه پرستار زیاده پیش کسی هم نمیشه گذاشت
میگم خوب باشه پس درسمو ادامه بدم این خیلی بهتره هم مدرکمو میگیرم هم بچه هام پیشمن راحت درسمو میخونم میگه وای نه چطور با دوتا بچه میخای درس بخونی بزار بچه ها بزرگ شن بعد
من که احمق ترم ۶بودم ک باردار شدم بخاطر تهوع و وضعیت بدم دیگه دانشگاه نرفتم و اشتباهم کردم الان میخام ادامه بدم چون از ی دایمی بگذره کلا اخراج میشم ک خیلی هم گذشته
بعد من شرط عقدم این بود با کار و درسم مشکلی نداشته باشه اما الان همش ب باد هوا میگیره و میگه ن
میگه خرج و مخارجمون زیاده نمی‌رسیم و فلان 🤦
چیکار بکنم بخام پای خانوادمو هم بکشم وسط بد میشه بخدا هر روز مامانم سرکوفت میزنع ک درستو ادامه بده نمیدونه من از این طرف گیرم

۳ پاسخ

نمیدونم شاید نظریه من نا محبوب باشه
ولی به نظر من آدم یا باید درس و کار و انتخاب کنه یا خونه شوهر و مادر شدن
درسته خیلی ها هم بودن که در کنار ازدواج و مادر شدن درس خوندن و موفق هم شدن
ولی از نظر من دختری که براش درس خوندن و مستقل شدن اهمیت داره
اول باید درسش و بخونه و مستقل بشه بعد ازدواج کنه اونوقت دیگه مرد نمیتونه بگه نه چون از اول با ی زن مستقل ازدواج کرده
کدوم مردی سر حرفش مونده تا شوهر شما بمونه ؟؟

بگو پس حقوق ماهیانه بهت بده و لازم نباش هروز بگی بهش
تا بچه ها بزرگ تر بشن

بنظرم یجوری باهاش حرف بزن درست رو ادامه بده دیگ حیفه وسط کار
مدرکت چیه؟چه رشته ای ؟

سوال های مرتبط