خانما شما در روز چ بازی هایی با بچه هاتون انجام میدید چطور وقتی بیداره کاراتون انجام میدید و غذا درست میکنید من تا الان بخاطر کار شوهرم ک ۲۰ روز نبود پیش مادرم بودم و کمکم بود اما الان دیگه کار شوهرم طوری شده ک هر روز میاد خونه خیلی ترسیدم از این تنهایی از مادر مم دور میشم کمکی هم ندارم همسرمم وقت کمک کردن نمیکنه استرس داره میکشم احساس میکنم بدون مامانم نمیتونم بچه ام نگه دارم

من دور و ورش اسباب بازی میریزم یاچیزای جدید میدم خیلی فرز کارارو انجام میدم یه سریشم خواب بودنی ....موقع کارکردنم مدام براش شعر میخونم

نگران نباش
یواش یواش قِلِقِ کار دستت میاد

البته الان داره بهترمیشه بزرگ ترشده ولی مثل قبل نمیتونم به همه کارام برسم هرروزی یکاری انجام میدم که روی هم تلنبارنشه

منم دورم عزیزم اینجاتنهام هیچی همیشه بهم چسبیده فقط غذادرست میکنم ازگشنگی نمیریم

کار خونه و نظافت خونه مال اخرشباست که بچه و بابای بچه هردو خوابن
ناهار و شام در حین بازی کردن باهاش درست میکنم لباس شستن و این چیزا هم وقتی بین روز میخوابه .
تا الان که دست و پاشکسته تونستم به کارام برسم شوهر غر نزنه😂

کارا خونه دیگه تعطیل کن ...
فقط ناهار درست کن ...
وقتایی خوابه یا آخرشبا به کارا برس
من دیگه همه چی ول کردم

اون موقع ک همسرم دور بود ارزوم بود همچین موقعیتی برامون پیش بیاد کنار هم باشیم اما الان ک جور شده خوشحال نیستم وابسته شدم ب شهرمون و مامانم نمیدونم تو یه شهر جدید چکار کنم