ی لحظه داشتم فک میکردم ک ماه دیگ اینموقع چند روز زایمان کردم باهمه سختیاش دلم تنگ شد ی لحظه ب این روزام

من که اصلا دلم تنگ نمیشه کاش زودتر یه ماه دیگه بشه تو بغلم ببینمش این استراحت مطلق کوفتی تموم بشه بعد یه سال🤦

منم گاهی برای روزای بعد زایمانم گریه میکنم
فرض کن الآنا همش با تکوناش زندگی میکنی ، یهو از وجودت میاد بیرون 🥺🥺🥺😭😭
اینکه بدنیا میاد و کنارت هست خیلی خوبها.
اما بارداری هم یچیز دیگس🥺

من همیشه سر دلتنگی برای حاملگیم باز دلم بچه خاسته خیلی دوران شیرینیه درسته سختی هم داره اصلا هم برای من آسون نیست ها ولی خیلی دوسش دارم

اتفاقا منم دیشب داشتم ب همسرم میگفتم خیلی اذیت شدم توی بارداری ۴ماه اول هیچی نتونستم بخورم بعدشم ویارای شدید خونمون گرفتم خلاصه..اما الان ک دارم فکرمیکنم ک ماه دیگه بغلمه اصلا باورم نمیشه وانگار هیچ سختی وتحمل نکردم

من داشتم فکرمیکردم ب دوهفته دیک

ک اکروز. دکترم گف. هفته ی دیگه بیا 🥲🥲

من فکر میکردم نه ماه خیلیه
تا میاد تموم بشه طول میکشه اما الان هشت ماهش رفته
با تمام سختیا و راحتیاش رفته
زندگیم همینجوری میره