۵ پاسخ

کنجکاو شدم سریع تایپ کن 🤣🤣

دکترت کی بود مطبش کجاس منم برم پیشش 🫠

من ۱۵تومن زیر میزی دادم شما چند؟

چقدر زیر میزی دادی؟
چه فیلمی بازی کنی مثلا!

چ فیلمی😂

سوال های مرتبط

مامان کایان 🩵🚙 مامان کایان 🩵🚙 ۵ ماهگی
تجربه زایمان(سزارین)پارت اول
من از ۳۴هفتگی انقباض های شدید داشتم و دهانه رحمم باز شده بود و دو بار بستری شدم تا ۳۵هفته بعدش (چون از زایمان طبیعی وحشت داشتم و چیزای خوبی نشنیدم )گفتم زودی برم و از دکترم نامه رو بگیرم دکتر من (افسانه جواهری پور میتونم بگم فرشته نجاتم از اول بارداری) رفتم پیشش و چون بیمارستانی که دکترم بود بستری شدم از حالم خبر داشت سونو وزنمو دید گفت طبیعی میخوای یا سزارین که سریع گفتم سزارین و نامه رو نوشت داد واسه ۳۷هفته و ۶روز که میشد ۳۱اردیبهشت به من گفته بود کلا استراحت مطلق باشم و فقط دستشویی برم و هر روز ۱۰دیقه میتونم راه برم ۳۶هفته و ۶روز بودم که تولد دعوت شدیم و من رفتم 😂اونجا خیلی نشستم سرپا بودم فرداش که شد پنجشنبه من دیدم دردام از خیلی بیشتر از قبله و میگیره ول می‌کنه به شوهرم گفتم سریع رفتیم بیمارستان (شمس)اونجا گفتم انقباض و درد زیر شکم و کمر دارم و آن اس تی گرفتن دیدن بله ولی معاینه کرد همون یک سانت بودم از اول ۳۴یک سانت باز بودم
مامان نيلای 🩷 مامان نيلای 🩷 ۱ ماهگی
پارت اول تجربه زایمان اول سزارین اختیاری 🩵
چون زایمان من خیلی عجیب غریب و وحشتناک بود برام نمیخواستم بیام بنویسم چون باردارا ممکنه بترسن یا فکر کنن زایمان سزارین خیلی بده و‌ فرار کنن اما سوالات زیاد بود و خیلی میپرسیدین گفتم بیام بنویسم
من قبلش یه دکتر داشتم که‌ همیشه پیش اون ویزیت میشدم‌ و کل بارداریم تحت نظر اون بودم و قرار بود تو ۳۷ هفته برم مطبش و اونجا معاینه لگن بشم (من همیشه درمانگاه میرفتم پیش اون دکترم بخاطر اون برای معاینه میگفت مطب خودم بیا ) به امید اینکه بگه لگنت تنگه و زایمان من سزارین اجباری بشه میخاستم برم…
اما
۳۶ هفته بودم که رفته بودم بیمارستان چون حرکات نینیم کم بود رفتم ان اس تی بگیرم که ببینم وضعیتش چطوره اونجا پرسجو کردم گفتن برای تنگی لگن قبول نمیکنن که سزارین اجباری بشی و من کلا منصرف شدم و دیگه مطب دکتر خودم نرفتم‌ اونجا تو بخش اورژانس یه دکتر دیگه بود که خیلی خوب و‌ مهربون بود و قیمت عملشم‌ مناسب بود باهاش حرف زدم و هماهنگ شدم که اون منو عمل کنه گفت روز دوشنبه من کلینیک هستم بیا اونجا که من تو ۳۷ هفته بودم و همون روز که گفته بود رفتم و بهم شمارشو داد و گفت اگه لک بینی یا پاره شدن کیسه اب حتی کم شدن حرکات جنین بود بهم زنگ بزن و بگو که من بیام بیمارستان سریع ( مطب خودش یه شهر دیگه بود و فقط بیمارستان میومد ) خلاصه گفت برو و سه شنبه یعنی ۷/۸ گفت برای عمل بیا و صبحش بهت نامه میدم میری بستری میشی و چون بیمارستان دولتی سزارین اختیاری قبول نمیکنن بهانه جور میکنیم و یکار میکنیم انگار سزارین اجباری هستی ...
مامان فسقلی مامان فسقلی ۳ ماهگی
تجربه زایمان من پارت یک

سلام سلام بلاخره بعد ۲۶ روز از زایمانم تونستم بیام از زایمانم براتون بگم
دقیقا ۳۶هفته و ۶ روز بودم که رفته بودم پیش دکترم برای نامه سزارین و کنترل ماهانه ام
اینو از اول بگم که من انتخابم از قبل بارداری هم سزارین بوده و هیچ وقت به طبیعی فکر نکردم...
چند روز بود که حس میکردم لباس زیرم خیس میشد نمیدنم ترشح بود یا کیسه اب
اینو پیش دکترم گفتم گفت خیلی خطرناکه و باید معاینه بشی متاسفانه من حتی از معاینه هم چندشم میشه و بشدت میترسم اجازه ندادم
گفت برو سونو چون ساعت ۸ شب شده بود جایی نبود برم سونو گفت برو الزهرا
من یه ده دقیقه ایی رسیدم بیمارستان بسم الله گفتن برو تریاژ بعدم زایشگاه
مصیبت اینجا شرو شد بعد ساعتها معطلی که باید معاینه بشی فلانه بهمانه میمیری عفونت میکنی گفتم عمرا نمیزارم کسی دست به من بزنه ان اس تی گرفتن شد ساعت ۱۲شب و من هنوز سونوگرافی نرفتم روی یه تخت کثیف که همسرمم پیشمه دراز کشیدم و نمیدونم منتظر چیم پاشدم رفتم پیش دکتر همونجا زایشگاه
گفتم دکترم سونو نوشته برم کی میرم گفت خانوم اون هیچیه دکترت کیه من باید بنویسم گفتم باش بنویس خانوم بی سواد
نوشتن و من بلاخره رفتم سونو بعد دقیقا ۱۲رو گذشته بود من رفتم داخل یه خانوم سرپا وایساده منو سونو کرد گفت چرا اومدی گفتم مشکوک ب آبریزشم ولی نمیدونم ترشح بوده یا کیسه آب
مامان آنیکا🎀 مامان آنیکا🎀 ۶ ماهگی
پارت ۲
بیمارستان میلاد که سریع گفت بسترییی گفتم چی گفت اصلا این فشار طبیعی نیس گفت سریع بخواب معاینه شی گفتم معاینه چرا من سزارینم طبیعی نیستم که دستم ماما گفت گفت سریع شلوارتو در بیار گفتم خانم متوجهین من اصلا نمیخام یهو دکتر اومد گفت ببین نمیدونم میخای بری بیمارستان خصوصی اینا کاری ندارم ولی با این فشار که هی داره میره بالا بچت خفه میشه خودتم تو سزارین تشنج میکنی گفتم اشکال نداره هر چی بشه رضایت دادم اومدم
به بابامو خواهرم گفتم بریم بریم بیمارستانی که سونو میگیره الان بیمارستان خودم سونو نداشت خلاصه رفتم بیمارستان لاله سونو دادم خداروشکر سونوم خوب بود همون جا رفتم ان اس تی بدم گفتن دکترت هر کی هست باید دکتر ما نظرشو بده گفتم اشکال نداره من سریع باید ان اس تی بدم خلاصه کتر ان اس تیم تموم شد دیدم ماماو پرستارا هی باهم حرف میزنن یهو گفت شماره ای دکترت داری گفتم اره گفت زنگ بزن بهش گفتم چیزی شده گفت یه دونه آیتمش اصلا خوب نیس
بعد یه زنه اونجا بود هی جیغ میزد منم گفتم تا سزارین هست چرا خدایی طبیعی یهو ماما گفت بهش حق بده ۳۲ هفته بچه تو شکمش مُرده وای اینو نگفت من قلبم هری ریخت به دکترم زنگ زدم گوشی گرفتن رفتن تو یه اتاق با دکترم حرف زدن من شنیدم که ب دکترم گفتن وظیفه ما که الان بستریش کنیم اینجا شما اگه مطمئنی میاد همون بیمارستان رضایت بگیریم