نمیدونم باز دنیا قراره فردا چ کاری بام بکنه داره عذابم میده هر روز هر ساعت خدایا میشه از من کم کنی ولی ب بچم کاری نداشته باشی😢فردا 16ماهگی پسرمه چن روزی هس ک ماتم گرفتم هی قلبم میاد ت دهنم از استرس اعصابم بهم ریخته دکتر مغز و اعصاب ک گف هنو45ونسم دور سرش ولی من باز میخلم ببرم فردا بهداشت ک اونیکی ک از اول سر پیرم و اندازه میگرف دوباره بگیره اون ب شیوه خودش میگرفته حتما الان شاید متوجه شه بازم میدونم باید قوی باشم ولی ته این راه تا تهش خوندم نمیدونم ت ی حالت خنثی ام چون کاری از دستم بر نمیاد جز دوویدن ب مطب اخرش میدونم میخان چی بگن میخلم امیدمو ناامید کنن من خستم ن از هیشکی از خودم شاکیم ن از کسی فقط از خودم من مقصر مقصرررر همه چیز شاید با نبود من همه چیز خوب شه موندم بین دوراهی خلاصی و ادامه دادن اگ بمونم باید زجر بکشم در عوض پسرمو حمایت کنم اگ خودم خلاص کنم راحت میشم ولی کسی نیس ک حمایت کنه پسرمو میدونم بقول دوستمون با توکل دیگ چیزی حل نمیشه ولی ته تهای دبم میگ بازم نذر کن از خدا لخاه از بچه ها بخاه دعا کنن من واقعن خسته ترین اگ دلی دوس داشتی برام دعا کنین و ی دعایی چیزی بخونین ک دور سر پسرم رشد کرده باشه 4ماهه ثابت یا حق

تصویر
۹ پاسخ

ناامید نباش هرگز. توکل بخدا .همین الان بگو خدایا به خودت سپردم. و آروم بگیر.به چیزبد فکرنکن.

سلام عزیزم منم برا خودت و گل پسرت دعا میکنم تایپیکت رو خوندم خیلی دلم شکست انشالله به حق علی و اولاد علی بچت هیچیش نیس

عزیزم من اصلا از تولد دخترم نبردم دور سرشو اندازه بگیرم الان ۶ ماهه ..بهداشت هم گفت ۱۸ماهگی‌بیار اصراری هم ب اینکه هرماه ببرمش نکردن ..چرا هرماه میبریش؟

عزیزم انشالله که هیچی نیست و دلت اروم میگیره به حق امام حسین

ان شالله که رشد کرده و خوب خوب میشه بحق ۶ماهه ی امام حسین

انشالله خیره عزیزم
توکلت به خدا باشه

گفته باید چقدر باشه عزیزم؟
نذر آیت الکرسی کن واقعا جواب میده

مگه جدیدا بردی دکتر اندازه گرفته؟

عزیزم انشالله به امید خدا که رشده کرده باشه حالا منم فردا هم دادگاه شوهرم دعا کن به خیر تموم بشه .واینکه منم دعا میکنیم دور سر پسرم رشد نکرده منم به اندازه تو خسته ام از این زندگی انشالله فردا خبرهای خوب بهم میدیم عزیزم

سوال های مرتبط

مامان جوجوابول🍉🐣🍓 مامان جوجوابول🍉🐣🍓 ۱۶ ماهگی
شماهم میرید خونه مامانتون اینقد منت و تحقیر شدن و اینا میشنوید؟
چون من همش تو خونم جایی نمیرم بچم یکی میبینه دیگ دور من نمیاد میدونه من جایی نمیبرمش
مثلا من ب بچم میگم بیا نمیاد مامانم میگه عین خیالشم نیس ک تو مامانشی هزار دفعه اینو شنیدم هم خودش میگ هم مادر بزرگم میگ محل به مامانش نمیزاره (دخترمو میگ) یا وقتی نمی‌خوابه من میگم بغلش نکنید راه ببرید عادت میکنه از قصد بغلش میکنه دخترم گریه می‌کنه ردش می‌ره میگم ولش کن بغلش نکن عادت می‌کنه من جون اینک ی سر راه ببرم تو بغلم ندارم از قصد بغلش میکنه
یا وقتی نمبخوابه ب من میگ تو کم میزاری بچه جون یا بنیه خوابیدن نداره چیزی نمیدی بهش بخوره درصورتی ک هیچکس نباشع قشنگ غذاشو میخوره وقتی جایی میریم یا یکی میاد بازیگوش میشه هزار بار بهم میگه تو محبت نمیکنی ب بچه مگ محبت کردن اینه ک فقط بچه رو بغل کنی؟!😔😔😔😔بخدا خسته شدم دیگ
یا شایدم واقعا من مادر نیستم ک هربار رفتم خونشون این حرفارو ب من میزنه یا هروقت میاد خونمون این حرفارو میزنه خودش همیشه ب منو داداشم میزد الان قسم میخوره میگ داد هم نمیزدم سرتون ولی من ی داد کوچیک بزنم سر بچم میگ تو محبت مادری نداری😔😔😔😔 میخام بمیرم خسته شدم دیگ ازشون اینقد گریه کردم همه بالشتم خیسه
من همیشه بی زبون بودم الانم ازم سو استفاده میکنن تا عصبی میشم مهره رو بر میگردونن سمت خودشون که منو بده کنن چون زبون ندارم از خودم دفاع کنم خستم از این اخلاق مزخرفم کاش هیچوقت دنیا نمیومدم