شماهم میرید خونه مامانتون اینقد منت و تحقیر شدن و اینا میشنوید؟
چون من همش تو خونم جایی نمیرم بچم یکی میبینه دیگ دور من نمیاد میدونه من جایی نمیبرمش
مثلا من ب بچم میگم بیا نمیاد مامانم میگه عین خیالشم نیس ک تو مامانشی هزار دفعه اینو شنیدم هم خودش میگ هم مادر بزرگم میگ محل به مامانش نمیزاره (دخترمو میگ) یا وقتی نمی‌خوابه من میگم بغلش نکنید راه ببرید عادت میکنه از قصد بغلش میکنه دخترم گریه می‌کنه ردش می‌ره میگم ولش کن بغلش نکن عادت می‌کنه من جون اینک ی سر راه ببرم تو بغلم ندارم از قصد بغلش میکنه
یا وقتی نمبخوابه ب من میگ تو کم میزاری بچه جون یا بنیه خوابیدن نداره چیزی نمیدی بهش بخوره درصورتی ک هیچکس نباشع قشنگ غذاشو میخوره وقتی جایی میریم یا یکی میاد بازیگوش میشه هزار بار بهم میگه تو محبت نمیکنی ب بچه مگ محبت کردن اینه ک فقط بچه رو بغل کنی؟!😔😔😔😔بخدا خسته شدم دیگ
یا شایدم واقعا من مادر نیستم ک هربار رفتم خونشون این حرفارو ب من میزنه یا هروقت میاد خونمون این حرفارو میزنه خودش همیشه ب منو داداشم میزد الان قسم میخوره میگ داد هم نمیزدم سرتون ولی من ی داد کوچیک بزنم سر بچم میگ تو محبت مادری نداری😔😔😔😔 میخام بمیرم خسته شدم دیگ ازشون اینقد گریه کردم همه بالشتم خیسه
من همیشه بی زبون بودم الانم ازم سو استفاده میکنن تا عصبی میشم مهره رو بر میگردونن سمت خودشون که منو بده کنن چون زبون ندارم از خودم دفاع کنم خستم از این اخلاق مزخرفم کاش هیچوقت دنیا نمیومدم

مامانا ام دست خودشون نیس وجودشون پر از عقده و گره و تروما شده و نمیدونن که نباید به ما منتقلش کنن ما فقط باید قبول کنیم نه مامان هامون الهه پاک و مقدس و بهترین مادر دنیا هستن نه ما بچه رو هم به کسی به جر خودت عادت نده عزیزم دیگه نصف سختی هارو رد کردی

بمیرم برات منم اینجورم بخدا بخاطرهمین دیگ باکسی رفت و اند نمیکنم

چی بگم والا هر روز خونه مامانم میرم اگر هم نرم زودی اون میاد غذا و میوه میاره برامون بچه ام هر خوراکی دوس داشته باشه میاره همیشه ام ازم کلی تعریف میکنه که چه مادر بروزی هستی و چیزای جدید بلدی🥹

نیگا کن مامانا هرحرفی هم میزنن بدون از روی اینکه بخوان تو رو خراب کنن نیست. اونا هرکاری که خودشون فک میکنن درسته انجام میدن به اصطلاح از روی دلسوزی هم اون حرفارو میزنن ولی حواسشون نیست چه تاثیر مخربی روی تو میزاره.
من با مامانم خیلی خیلی صمیمیم عاشقشم جونمم براش میدم ولی تقریبا چیزایی که تو گفتی شبیهشو منم بامامانم دارم. مامانم خودش بچمو برمی‌داره میبره بیرون یا هرچی دوس داره بهش میده بعضی اوقات حتی دعواش میکنه، دکور خونمونو عوض میکنه 😂کلا هم هرچی بشه بچه مریض شد بچه پاش سوخت بچه افتاد و..........هم مامانم هم بابام میگن تقصیر تو وشوهرته 🤣
ولی من از هیچ کدومشون ناراحت نمیشم حتی شوخی هم میکنم باهشون البته اصلا با لحن بد سرکوفت واینا باهم حرف نمیزنن چون میدونم همش از روی دلسوزی وخیرخواهیه میدونم تنها کسایی هستن که تو زندگیم میتونم بهشون اعتماد کنم وبچم تا ابد بدم دستشون چون ازخودم بهتر ازش مراقبت میکنن.

وای اصلا باورم نمیشه مادری اینطور باشه.مامان من ک اصلا اینطور نیس.اتفاقا میگه بچه رو ول کن یه کم ب خودت برس.خیلی هوامو داره

خونشون نرودخترتم به کسی غیرازخودت عادت نده یه مدت دخترت نبینه براش مثل غریبه هامیشن

منم از وقتی حامله هم تا الان مامانم خیلی اذیتم کرد با اینکه من خیلی دوسش دارم و هر موقع کار کنه بچه م نگهداره براش جبران میکنم و خیلی بهش سعي میکنم محبت کنم ولی خیلی باهام بد شده سعي میکنم کمتر هم ببینیم راحت ترم با اینکه خیلی تنهام

مطمئنی مامانته؟ مث مادرشوهرا حرف میزنه 🤔

دقیقامثل منی
بخاطرهمین چیزا عصابم نمیکشه نمیرم خونشون
حوصله چرتو پرتاشونو ندارم دخترمم تاچشمش به یکی میوفته که لوسش میکنن نه غذامیخوره نه میخوابه