سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۱۷ ماهگی
درباره بازی- ۷
چیکار کنم بچه ام خودش بازی کنه؟
البته بنظرمن برای بچه های زیر یکسال و کلا قبل راه رفتن، این امکان پذیر نیست‌.
بنظرمن بازی کردنم مثل خوابیدن یا غذا خوردن یه چیزیه که باید به بچه یاد داد.
حالا چجوری یاد داد؟ از اونجایی که بچه ها همه کارها رو با نگاه کردن یاد میگیرن، اینم با نگاه کردن و تقلید از ما یاد میگیرن. من خیلی وقتا خودم بازی کردم. برای دل خودم😅 و اون فقط تماشاچی بوده. یا خیلی وقتا به باباش میگم بیاد با هم بازی کنیم. دوتایی میشینیم توپ قل میدیم، دومینو میچینیم، من سوار ماشینش میشم باباش هلم میده😅
هم استراحت خوبیه، هم یجور وقت گذرونی دونفره
پسرمم نگاه کرده و یاد گرفته‌ با هرچیزی باید چجوری بازی کنه.
دومین نکته اینکه وقتی بچه مشغول بازیه حواسشو پرت نکردم. قربون صدقه رفتن، بوس کردن، یه اسباب بازی دیگه دادن، اینا همه باعث میشن نتونه بازی رو عمیق کنه. وقتی خودش با خودش سرگرمه اصلا کاریش نداشته باشین.
سوم اینکه صبح ها حتما یه ساعت باهاش بازی میکنم. قبل انجام کارهام. بعدش اون دیگه میره تو حال و هوای بازی و کاری به من نداره. دقت کردم هر روزی کارام بیشتر بوده و دیر پاشدم و نتونستم وقت بذارم، بیشتر بهم چسبیده
چهارم، وقت بازی وقت بازیه. وقت آموزش نیست. پس بذارین بهش خوش بگذره و مدام ازش بازجویی نکنین. این چه رنگیه؟ این چی میگه؟ این اسمش چیه؟...
و اینکه صبور باشین و بهش فرصت بدین. و اینکه هر روز مثه هم نیست. پسر من یه مدته یاد گرفته خودش بازی کنه. یه روز اصلا کاری بهم نداره، یه روز تمش باید پیشش باشم. کم کم بزرگ میشه و یاد میگیره. از این زمان با هم بودن تا میشه لذت ببرین و لحظه لحظه اش خدا رو شکر کنین بابت عشقی که توی دلتون گذاشته❤️
مامان دردونه مامان دردونه ۱۷ ماهگی
درباره بازی-۱
قبل معرفی بازی هایی که با دردونه میکنم میخوام بگم که خیلیا درباره بازی اشتباه فکر میکنن. اینو از اونجایی میگم که ذهنیت همسرم رو درباره بازی دیدم و وقتی دقت کردم دیدم فقط اون نیست که اینطوری فکر میکنه.
ببینین، بازی به معنی استفاده از اسباب بازی های خریدنی یا کارهای هیجان انگیز و خنده دار و پر سر و صدا نیست.
بازی برای بچه ها یعنی زندگی. زندگی برای اونا یعنی بازی.
اصلا کل زندگی خودمونم بازیه، خاله زنک بازی، سیاست بازی، مهمونی بازی، حتی خیانت و دروغ و همه اینا بازیه.
بچه ها با بازی زندگی یاد میگیرن، مهارت یاد میگیرن، محبت یاد میگیرن، دوست داشتن خودشونو یاد میگیرن، بزرگ میشن...!
پس اولین کار اینه که ذهنیت خودتو درست کن. اینطوری هم با بچه ارتباط بهتری میگیری و درکش میکنی، هم خودت لذت میبری و فکر نمیکنی واااای کاش خودش با خودش بازی میکرد و وقت منو نمی‌گرفت که منم به کارام میرسیدم.
یا اینطوری نمیگی که اسباب بازی افزایش هوش و آموزش زبان و غیره کجا دارن بخرم.
یا اینطوری نمیگی که هرچی میخرم نیم ساعت بیشتر سرگرمش نمیکنه.
زیان عشق بچه ها بازیه.
مامان جوجوابول🍉🐣🍓 مامان جوجوابول🍉🐣🍓 ۱۷ ماهگی
شماهم میرید خونه مامانتون اینقد منت و تحقیر شدن و اینا میشنوید؟
چون من همش تو خونم جایی نمیرم بچم یکی میبینه دیگ دور من نمیاد میدونه من جایی نمیبرمش
مثلا من ب بچم میگم بیا نمیاد مامانم میگه عین خیالشم نیس ک تو مامانشی هزار دفعه اینو شنیدم هم خودش میگ هم مادر بزرگم میگ محل به مامانش نمیزاره (دخترمو میگ) یا وقتی نمی‌خوابه من میگم بغلش نکنید راه ببرید عادت میکنه از قصد بغلش میکنه دخترم گریه می‌کنه ردش می‌ره میگم ولش کن بغلش نکن عادت می‌کنه من جون اینک ی سر راه ببرم تو بغلم ندارم از قصد بغلش میکنه
یا وقتی نمبخوابه ب من میگ تو کم میزاری بچه جون یا بنیه خوابیدن نداره چیزی نمیدی بهش بخوره درصورتی ک هیچکس نباشع قشنگ غذاشو میخوره وقتی جایی میریم یا یکی میاد بازیگوش میشه هزار بار بهم میگه تو محبت نمیکنی ب بچه مگ محبت کردن اینه ک فقط بچه رو بغل کنی؟!😔😔😔😔بخدا خسته شدم دیگ
یا شایدم واقعا من مادر نیستم ک هربار رفتم خونشون این حرفارو ب من میزنه یا هروقت میاد خونمون این حرفارو میزنه خودش همیشه ب منو داداشم میزد الان قسم میخوره میگ داد هم نمیزدم سرتون ولی من ی داد کوچیک بزنم سر بچم میگ تو محبت مادری نداری😔😔😔😔 میخام بمیرم خسته شدم دیگ ازشون اینقد گریه کردم همه بالشتم خیسه
من همیشه بی زبون بودم الانم ازم سو استفاده میکنن تا عصبی میشم مهره رو بر میگردونن سمت خودشون که منو بده کنن چون زبون ندارم از خودم دفاع کنم خستم از این اخلاق مزخرفم کاش هیچوقت دنیا نمیومدم